Thursday, October 17, 2019

"ﺳﺮودی در ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺑﯽ اﻧﺪازﮔﯽ " در ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻣﺮدم - ﺷﻬﺮﯾﺎر دادور

گفتمان سیاسی اجتماعی

******

********************************
*******
*******************
Paltalk -->View all  --> All Languages --> Iran

************
سروده ای از شهریار دادور 

 "ﺳﺮودی در ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺑﯽ اﻧﺪازﮔﯽ " 
در ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻣﺮدم


 ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ ، ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ 
ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ و ﭘﺮﮐﺎرﯾﻢ 
ﺑﺮای ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﯽ ﺑﺴﺎط ﺗﻮ
 ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺎرﯾﻢ
ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ
 ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ و ﭘﺮﮐﺎرﯾﻢ
 ﺑﺒﯿﻦ اﻓﺰوﻧﺘﺮ از ﻫﺮﭼﻪ ﺷﻤﺎرش ﻣﯽ ﺷﻮد اﻧﺴﺎن
 ﺑﺮ اﯾﻦ ﭘﻬﻨﺎی ﺑﯽ ﺳﺎﻣﺎن
 ﻣﻦ و ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻢ و
 ﮔﺮم ﭘﯿﮑﺎرﯾﻢ

ﺑﻪ اﻧﺪازه ﻣﺒﯿﻦ ﻣﺎ را
ﻧﻪ در ﺗﻌﺪاد ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻢ
 ﻧﻪ در اﻧﺪازه ﻫﺎی ﮐﻮﭼﮏ و ﻣﺤﺪود
 ﻧﻪ در ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ اﻧﮕﺸﺖ ﯾﮏ دﺳﺖ اﺳت در اﻧﺪازه ی ﯾﮏ ﺑﻮد 
  ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺎ را ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ
 ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ و
 ﭘﺮﮐﺎرﯾﻢ
 ﺑﺮای ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﯽ ﺑﺴﺎط  ﺗﻮ
 ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺎرﯾﻢ

ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺎ از ﺷﻤﺎل و
 ﻣﺮدم ﮐﺎرﯾﻢ
 ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺎ از ﺟﻨﻮب و
 ﮔﺮم ﭘﯿﮑﺎرﯾﻢ
 ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺎ را از آن ﻏﺮب ﺑﻠﻨﺪ آواز
  از آن ﮐﺮدان
 ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺎ را از آن ﺷﺮق ﭘﺮ از ﮐﯿﻨﻪ
 ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن
 از آن ﻫﺮﺟﺎی اﯾﻦ ﺧﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﻫﺴﺖ
 در ﺗﮏ واژه ی اﯾﺮان 
ﮐﻪ ﻣﺎ را رﯾﺸﻪ دارد ﺗﺎ ﺑﻦ اﯾﻦ ﺟﺎن

ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺎ را ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ 
ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺎ را ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎرﯾﻢ و ﭘﺮﮐﺎرﯾﻢ 
ﺑﺮای ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﯽ ﺑﺴﺎط ﺗﻮ
 ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺎرﯾﻢ

ﺷﻬﺮﯾﺎر دادور


**************

******
گفتمان سیاسی اجتماعی

در کنار مبارازت مردم ایران بایستیم!!

گفتمان سیاسی اجتماعی

*******
********
*****
***
:فراخوان به نیروهای چپ در سراسر جهان 
!در کنار مبارازت مردم ایران بایستیم
**
جهانمان آتش گرفته است؛ نهفقط جنگلها، بلکه شهرها هم در سرتاسر جهان در آتش میسوزند. انواع و اقسام تضادهای اجتماعی در حال فوران اند و شعله هایشان را به کل این کرۀ  ی خاکی میگسترانند: الجزایر، شیلی، اکوادور، هائیتی، هنگ کنگ، عراق، لبنان، سودان یا هرکجا که فکرش را بکنید. در بستر و بحبوحهی مبارزات جهانی علیه دوزخ اجتماعیِ سرمایه داری مالی نولیبرال، از ۲۴ آبان ۱۳۹۸ خیزش عمومی دیگری در ایران شکل گرفته است. ـ
سه برابرشدن ناگهانی قیمت بنزین جرقه ای بود برای شروع اعتراضاتِ ده ها هزار نفر در بیش از صد شهر. بیگمان، قیمت بنزین بهخودیخود باعث چنین خیزش عظیم و گسترده ا ی نشد؛ بلکه علت اصلی آن، ۴۰ سال حکمرانی الیگارشیِ مبتنی بر اقتدارگرایی، حذف سیستماتیک مخالفان و سلب مالکیت بود که در اثر آن میلیونها نفر بیکار شده یا در شرایط کاری بسیار بیثبات قرار گرفته اند و از ملزومات اساسی زندگی (تحصیلات، بهداشت، غذا و مسکن) محروم مانده اند.ـ
همانطور که در شیلی افزایش ۳۰ پزو در قیمت بلیت مترو بیدرنگ لهیب آتشی پنهان را به جهنم بدل ساخت، در ایران هم قیمت بنزین جرقه ی خیزش اخیر را زد (همین امر در مورد مالیات بستن بر استفاده از نرم افزار ارتباطیِ „واتر اپ“ در لبنان و حذف یارانه های سوخت در اکوادور و غیره نیز صادق است). دیوارنوشته ای در شیلی حال وهوای وضعیت را اینگونه توصیف میکند: سال نولیبرالیسم است».ـ ۳۰ پزو ، بلکه بر سر ۳۰ «موضوع نه بر سر
از روز جمعه (۲۴ آبان / ۱۵ نوامبر) مردم ایران شجاعانه با ماموران تا به دندان مسلحِ سپاه پاسداران و مزدوران شبه نظامی و لباس شخصیِ بسیج نبرد میکنند، کسانی که به لحاظ اقتصادی وابسته به حکومت اند. مسلما مردم «حق» دارند از خود در برابر خشونت نظام مند دولتی دفاع کنند، در خیابان ها سنگر بسازند، بزرگراه ها را ببندند و معابر و اماکن محلی را اشغال کنند.ـ
آن کسانی که فراموش شده بودند و دیده نمیشدند، حال با آتشی که افروخته اند خود را نمایان می سازند. آتش برای آنها حکم جلیق هی زردی را دارد که پرولتاریا و جمعیت مازادِ فرانسه به تن دارند؛ هر دوی اینها بناست صدایی به بی صدایان دهد. درحالیکه تلویزیون «بی. بی. سی. فارسی» و رسانه های همسو با آن، ازجمله نیروهای مرتجع سلطنت طلب (همچون تلویزیون «ایران اینترنشنال» و «من و تو») آموزه های لیبرالی «اعتراض صلح آمیز و مدنی» را تجویز میکنند، جوانان ایران به این واقعیت آگاهاند که «هیچ مردمی بدون نفرت به پیروزی نخواهند رسید»؛ که «نیروی مادی را باید با نیروی مادی سرنگون کرد»؛ و اینکه آنها به طور مشروع و موجه ی حق دارند از خویش در برابر خشونت نظام مند دولتی که شهروندان را میکشد دفاع کنند. ـ
پیام مردم در جنوب جهانی و ورای آن یک جمله است: «دیگر بس است!». به همین سیاق است که دانشجویان در یکی از دانشگاه های تهران فریاد برمیآوردند: «ملت ما عاصیه؛ برده داری کافیه!». مردم ایران درست مثل خواهران و برادران مان در عراق و لبنان از سرمای هداری اقتدارگرایی که زندگیشان را به یک زندگی‌ِ نباتی تنزل داده به تنگ آمده اند؛ از فساد نظام مندیِ که ذاتیِ سرمایه داریِ مافیایی است خسته شده اند؛ و از خُرده امپریالیسم جمهوری اسلامی در عراق و لبنان و فلسطین و سوریه و یمن و کل منطقه بیزارند. آنها فقط با سه برابرشدن قیمت سوخت مخالفت نمیکنند؛ بلکه مخالفت آنها با کلیت نظام جمهوری اسلامی است. هیچ شعاری بهتر از شعار رفقایمان در لبنان روح این رشته مبارزات را در بزنگاهِ کنونی را بیان نمیکند: «کلاً یعنی کلاً!» [همه شان بدون استثناء باید بروند!]. ـ
طبقه ی حاکم تاکنون با مشتی آهنین به این نفی رادیکال و عملیِ همه قدرت های موجود پاسخ داده است. شدت و ابعاد خشونت سیستماتیکی که جمهوری اسلامی برای فلج ساختن خیزش آبان به کار بست کم سابقه بوده است. مقامات حکومتی اینترنت را چهار روز متوالی به طور کامل قطع کردند و با اینکار مملکت را به جعبه ی سیاه بزرگی بدل کردند تا با خاطری آسوده و مصون از هر گونه بازخواهیْ خون مردم را بریزند. طبق گزارش سازمان عفو بین الملل صدها نفر مجروح، هزاران نفر بازداشت و دستکم «۱۶۱ نفر در ۲۱ شهر کشته شده اند». البته «شمار واقعی کشته شدگان احتمالاً بسیار بیشتر است و بنا به برآورد برخی گزارش ها به بیش از۲۰۰ نفر میرسد». ویدیوهای بسیاری نشان میدهند که پلیس به سر و سینه ی تظاهرکنندگان تیراندازی میکند؛ شیوهای که در عراق نیز عیناً شاهد آن بودیم. این تیراندازی ها خصوصاً در استان های کرد نشین و عرب نشین روی داده اند که مردم محرومشان بار دیگر در خط مقدم خیزش هستند و بیشترین هزینه را داده اند.ـ
جمهوری اسلامی تاکنون در دستیابی به اهدافش موفق بوده است: حاکمان از فرصتی که تحریم های آمریکا برای تحقق رؤیاهای نولیبرال شان به ارمغان آورده بود استفاده کردند تا هم از شرِ کسری بودجه ی فعلی خلاص شوند و هم منابع کافی برای افزایش عملیات
نظامیشان در منطقه فراهم آورند. آنها برای این منظور اینترنت را قطع کردند و به واسطه ی آن به کشتار وحشیانه ی مخالفانشان پرداختند. در سطح بین المللی، سرکوب دولتی در ایران نه پوشش رسانه ای مشخصی داشته و نه محکومیتی را در پی داشته است؛ همچنانکه همبستگی ابرازشده از جانب چپ جهانی هم بسیار اندک بوده است. به بیان دیگر، حمام خون در سکوت مطلق رخ داد. یک دلیل این رویکرد شگفت آن است که برخلاف طبقات محروم در ایران و خاورمیانه که هیچ توهمی درباره ی نقش «ضد امپریالیسیِ» جمهوری اسلامی ندارند، بسیاری در اردوگاه چپ همچنان به بازنمایی ایدئولوژیک رژیم از خویش (در مقام نیرویی ضد امپریالیست در برابر آمریکا و هم پیمانانش در منطقه) باور دارند. چپ نیازمند آن است که از طبقات تحت ستم و سرکوب شده بیاموزد، تا هم با امپریالیسم آمریکا (به ویژه تحریم های آمریکا) مخالفت کند و هم با مداخلهجوییهای جمهوری اسلامی در منطقه. ـ
ما امضاءکنندگان این بیانیه، به عنوان جمعی از فعالین و دانشگاهیان چپ، از نیروهای چپ در سراسر جهان تقاضا میکنیم که سکوت خود را بشکنند و با مردم ایران و مقاومتشان اعلان همبستگی کند. برای ما بی معنیست که از جمهوری اسلامی چیزی مطالبه کنیم، ولی از رفقایمان و دیگر نیروهای پیشرو در سراسر جهان میخواهیم تا به هر شکلی که میتوانند صدای مردم سرکوب شده ایران باشند که در خفقان این انزوای تحمیلی قرار گرفته اند. ما همچنین از چپ بین المللی میخواهیم جنایات قساوت بار رژیم ایران علیه مردمش را محکوم نماید

و در پایان، همبستگی خود را با معترضان در ایران اعلام میکنیم؛ کسانی که با تن ندادن به ریاضت اقتصادی و اقتدارگرایی و نظامی سازیِ جامعه و هر نوع سلطه ای که خودمختاری و آزادیشان را سرکوب کند، کرامت انسانیِ خویش را باز میجویند

********
Leftists worldwide, Stand by the Protesters in Iran!
December 1, 2029
Our world is on fire. Not only forests but also cities are burning all over the world. Social conflicts of all sorts are erupting, spreading their flames across the planet: Algeria, Chile, Ecuador, Haiti, Hong Kong, Iraq, Lebanon, Sudan, you name it. Located within this global context of struggles against the social hell of neo-liberal,  financialized capitalism, there has been another mass uprising in Iran since November 15, 2019.
Sparked by the sudden tripling of fuel prices, tens of thousands of Iranian people have been protesting in more than 100 cities throughout the country. Of course, the fuel price per se did not generate such a huge and widespread uprising. Rather, it is 40 years rule of the privileged oligarchy on the basis of authoritarianism, systematic exclusion of opponents, dispossession and expropriation which have made millions of people unemployed, extremely precarious, depriving them from the basic conditions of life (education, healthcare, food, and housing).
Just as 30 pesos increase in subway fares turned the already raging fire into an inferno in Chile, so too, the fuel price sparked the recent uprising in Iran (the same goes for WhatsApp tax in Lebanon, the cancellation of fuel subsidies in Ecuador, and so on). “It is not about 30 pesos”, a Chilean poster proclaimed, “but 30 years of neo-liberalism.”
Since Friday, the people in Iran have been courageously fighting against the heavily armed personnel of the regime’s Islamic Revolutionary Guards Corps (IRGC), as well as armed plainclothes militia thugs (known as Basij) who are economically dependent on the regime. The people had every “right” in this world to defend themselves against the systematic state-violence, build barricades on the streets, block highways and occupy local areas and roundabouts.
The forgotten and the invisible in Iran made themselves visible by starting fires. The fire to these people is the yellow vest to the French
surplus population and proletarians. Both give voice to the voiceless. While the BBC Persian TV and reactionary loyalist media (Iran International, Manoto etc.) prescribe the liberal doctrine of “peaceful, civil protest,” the Iranian youth are self-conscious of the fact that “a people without hate cannot triumph,” that “material force must be overthrown by material force,” and that they have the right to legitimately defend themselves against the state violence systematically aimed at killing the citizens.
“Enough is enough” is the message of the people in the Global South and beyond. As students have chanted in one of Tehran’s universities, “the people are fed up, enough with slavery.” Like our sisters and brothers in Iraq and Lebanon, the Iranian people are absolutely fed up with the authoritarian capitalism reducing their lives to a mere vegetable existence, the systematic corruption intrinsic to mafia capitalism, and the sub-imperialism of the Islamic Republic in Iraq, Lebanon, Palestine, Syria, Yemen and the region as a whole.
They are not only opposing the tripling of the fuel price but the Islamic Republic in its entirety. No other slogan, chanted by our comrades in Lebanon, can better express the spirit of struggles in the current conjuncture: “All means all” (كلن يعني كلن).
The ruling class has responded to this radical, practical negation of all existing powers with an iron fist. The systematic violence employed by the Islamic Republic to paralyze the uprising is unprecedented in scale and intensity. The authorities have completely shut down the internet for four successive days, transforming the country into a big black box, slaughtering the people with impunity. According to Amnesty International, hundreds have been injured, thousands arrested, and “at least 106 protesters in 21 cities have been killed,” although “the real death toll may be much higher, with some reports suggesting as many as 200.”
There are many videos showing the police shooting demonstrators in the head and chest — as we observed before in the case of Iraq. This happened mainly in the Kurdish and Arab provinces whose discriminated people are once again at the very forefront of the uprising and have paid the highest price.
The Islamic Republic has been successful so far in achieving its goals. They have seized the opportunity provided by the US sanctions to realize their neoliberal dreams in order to be able to both recover the current budget deficit and increase their military operations in the region. To do so, they have shut down the internet by virtue of which they have brutally slaughtered their opponents. Internationally speaking, there has been no specific media coverage, no international condemnation of the state repression, and very little solidarity from the global left — in other words, the bloodbath is carried out in silence. This is possible because, while the oppressed classes in Iran and the Middle East have no illusion about the “anti-imperialist” role of the Islamic Republic, many on the left still believe in the ideological self-representation of the regime as an anti-imperialist force standing against the US and its regional allies.
The left needs to learn from the oppressed classes to simultaneously oppose US imperialism (especially US sanctions) and the Islamic Republic’s interventions in the region.
We, the undersigned academics and militants, urge the global left to break its silence and express its solidarity with the people of Iran and their resistance.
It is pointless for us to demand anything from the Islamic Republic, but we will demand from our comrades and progressive forces all over the world to be — in any possible form — the voice of the oppressed people in Iran suffocated by the forced isolation. We also call on the international left to condemn the atrocities of the regime against its own people.
Finally, we stand in solidarity with the Iranian protesters who are reclaiming their dignity by refusing austerity, authoritarianism, militarization of society, as well as any other form of domination that stifles their autonomy and freedom.
Signed,
2019 دسامبر اول تا شده رسانی روز به کامل لیست
1. Abbas Vali (Professor of Sociology, Bogazici University, Emeritus)
2. Adrienne Bonnet (Comédienne/Metteure en scène)
3. Agitations (France)
4. Ahmed Shawki (Chicago, Illinois)
5. Akbar Masoumbaigi (author and member of „The Iranian Writers Association“)
6. Alain Deneault (directeur de programme au Collège international de philosophie, Paris)
7. Ali Zohdi-Tehrani
8. Alliance of Middle Eastern and North African Socialists
9. Amin Hosouri (Leftist militant, Germany)
10. Amir Kianpour
11. Anahita Hosseini (Exiled Iranian leftist, University of Sussex)
12. Dr Andrea Brock (Lecturer, University of Sussex)
13. Andrew Berman (Peace and Justice activist, Veterans for Peace, USA)
14. Dr. Andrew Newsham (Senior Lecturer in International Developmentو Department of Development Studies)
15. Dr. Angela Dimitrakaki (University of Edinburgh)
16. Antifascist Culture (Αντιφασιστικός Πολιτισμός, Greece)
17. Arash Ganji (writer and translator, secretary of the Iranian Writers Association)
18. Arnaud François
19. Arpita Das (Founder-Publisher, Yoda Press, New Delhi, India)
20. Aurélie Jeantet (Enseignante-chercheure, Université Sorbonne Nouvelle Paris 3)
21. Azar Khalili (Ex-political prisoner)
22. Azadeh Shourmand (Feminist militant)
23. Dr. Barbara Umrath (Researcher, Germany)
24. Béatrice Rettig
25. Behnam Amini (York University, Canada)
26. Behrang Pourhosseini (ATER Chargé de Cours au Département de Philosophie, Université Paris 8 Vincennes Saint-Denis)
27. Beyond Europe
28. Bijan Kiarasi (Militant Leftist, Germany)
29. Bill Fletcher, Jr. (Executive editor, organization for identification only,USA)
30. Bita Samimizad (University of Bonn)
31. Brian Gibbons (Fairview Park, Ohio, USA)
32. Brian Slocock (Merseyside Syria Solidarity, Britain)
33. Bob Brecher (Professor of Moral Philosophy Director, Centre for Applied Philosophy, Politics & Ethics University of Brighton)
34. The Campaign to Defend Haft Tapeh Prisoners (Iran)
35. Catherine Malabou
36. Clint Burnham (Professor and Chair of Graduate Program Department of English Simon Fraser University)
37. Cinzia Arruzza
38. Christiane Vollaire, Philosopher, CNAM, Paris, France
39. Committee in Solidarity with the People of Syria (CISPOS)
40. Committee of Solidarity with Hong Kong (Independent, militant collective, Hong Kong)
41. Cyrus Bina (Distinguished Research Professor of Economics at the University of Minnesota and Fellow, Economists for Peace and Security)
42. Dariush Arjmandi (Sweden)
43. Dr Daryoush Navidi (Socialist academic exile from Iran and political activist)
44. David Harvey (Distinguished Professor, The Graduate Center, The City University of New York)
45. David McNally (Professor, Houston, Texas)
46. Dinah Rajak (University of Sussex)
47. Éric Alliez (Professor of Philosophy, Paris 8).
48. Éric Michaud (directeur d’études Ehess, Paris)
49. Etienne Balibar (Ancien Professeur à l’Université de Paris-Nanterre)
50. Farhad Nomani (Professor Emeritus, The American University of Paris)
51. Farokh Ghahremani (Ex-political pisoner and editorial member of the “Prison’s Dialogue”)
52. Fatemeh Karimi
53. Fatemeh Masjedi (Academic activist, Berlin)
54. Gemma Durany (IT Researcher, Heidelberg, Deutschland)
55. Gene Ray (Geneva School of Art and Design)
56. Gholam Khiabany
57. Gianmaria Colpani, lecturer at Utrecht University
58. Glenda Andrade, CRESPPA – GTM (Université Paris 8)
59. Gordon Asher – Independent Scholar
60. Greg Albo (Professor York University, Toronto)
61. Hadi Enayat (Aga Khan Centre)
62. Hamid Nowzari
63. Hemad Sheybani (Leftist militant, journalist)
64. Homayon Iwani (Ex-political prisoner and editorial member of the “In Defence of Marxism”)
65. Hostis Journal
66. Hushang Dinarvand (Leftist militant)
67. Iman Ganji (Freie universität berlin)
68. Ivana Bago (Independent Scholar, Zagreb)
69. Jacob Rogozinski (philosopher, professor at Strasbourg University)
70. Jamila Mascat (Lecturer, Utrecht University)
71. Jaleh Jane Mansour
72. Jean-Christophe Goddard (Université de Toulouse Jean-Jaurès Coordinateur du Consortium Erasmus Mundus EuroPhilosophie)
73. Jean-Claude Bonne (directeur d’études École des Hautes Études en Science Sociale Paris)
74. Jeff Derksen
75. John Malamatinas (freelance journalist)
76. John Simoulidis (Assistant Professor, Department of Social Science, York University)
77. Jose Rosales (PhD candidate, Stony Brook University)
78. Judith Rodenbeck (Associate Professor Media & Cultural Studies University of California, Riverside)
79. Jules Falquet (Sociologist, feminist, Université de Paris)
80. Kamran Matin (Sussex University, International Relations Department)
81. Kamal Khosravi (Marxist author and theorist)
82. Kanishka Goonewardena (Associate Professor, University of Toronto, Department of Geography and Planning)
83. Kaveh Kermanshahi (Human rights activist)
84. Ken Kawashima (Associate Professor, Department of East Asian Studies – University of Toronto)
85. Kollektiv aus Bremen (Germany)
86. Mahdi Ghanbari (PhD student at York University, Canada)
87. Mahmoud Khalili (Ex-political prisoner and editorial member of the “Prison’s Dialogue”)
88. Manjanigh Collective (Slingers, Germany)
89. Mariana Silva (Artist)
90. Maryam Azimi
91. Matthieu Renault (Associate Professor, University Paris 8)
92. Mehrdad Emami (Phd Candidate, Middle East Technical University, Turkey)
93. Mehri Abbassi (Ex-political prisoner and editorial member of the “Prison’s Dialogue”)
94. Meredith Tax (writer, New York)
95. Michael Hardt 96. Michael Pröbsting (Editor of www.thecommunists.net)
97. Mila Mossafer (Leftist militant and editorial member of the “Prison’s Dialogue”)
98. Mohadese Zare
99. Mohammed Reza Nikfar
100. Mohammad Salemy, Organizer, The New Centre for Research & Practice
101. Mohsen Ziaei
102. Mojdeh Arassi (Ex-political prisoner and editorial member of the “In Defence of Marxism”)
103. Myriem Auger (Docteure en sociologie Université Paris 8)
104. Nader Naji
105. Nanna Heidenreich (Professor for Digital Narratives/Theory at ifs / internationale filmschule köln, Cologne/Germany)
106. Nancy Holmstrom (Professor of Philosophy Emerita, Rutgers University – Newark)
107. Nantes Révolté (Militant, Independent Collective, France)
108. Nara Cladera (Réseau syndical international de solidarité et de lutes)
109. Narges Nassimi (Leftist militant, journalist)
110. Nasser Teymourpour (Conceptual artist)
111. Nazanin Noori
112. Dr. Nikolaus Brauns (historian and author, Berlin)
113. Nicolas Jaoul (Anthropologist, CNRS, France)
114. Nicholas S.M. Matheou (Researcher at the Institute of Historical Research, University of London)
115. Omid Shams (PhD research fellow University of Portsmouth, School of Law)
116. Patricia Morton (Associate Professor, Media and Cultural Studies Department University of California, Riverside)
117. Peter Hallward (The author of ‘Damming the Flood’)
118. Peter Hudis (Professor of Philosophy, Oakton Community College, USA)
119. Philippe Bazin (Affilié à Ecole Nationale Supérieure d’Art de Dijon)
120. Pierre Rousset, Europe solidaire sans frontières (ESSF), France
121. Plan C, Kurdistan Cluster (Independent Collective, London)
122. Plateforme d’enquêtes militants (Militant, Independent Collective, France)
123. Prison’s Dialogue (An initiative of Iran’s exiled former political prisoners)
124. Ralf Streck (freier Journalist, Baskenland/Deutschland)
125. Raymond Bellour (Directeur de recherche honoraire au CNRS)
126. Rohini Hensman (writer, researcher and activist, India)
127. Rosa Lehmann, University of Jena, Germany
128. Rose-Anne Gush (Lecturer in Art Theory/Art History, University of Applied Arts, Vienna.)
129. Rouen dans la rue (Militant, Independent Collective, France)
130. Sabine Bitter
131. Sai Englert
132. Sara Cvetkovska (Utrecht University)
133. Sasan Sedghinia (independent left Researcher)
134. Sama Khosravi Ooryad (Utrecht University)
135. Saman Aftabkaaran (independent researcher and militant)
136. Sandro Chignola, Professeur (Università di Padova)
137. Sanem Güvenç (Emily Carr University of Art and Design)
138. Sara Tileria Durango, doctorante en Sociologie. Université Paris 8 – Cresppa/GTM Saygın Salgırlı (University of British Columbia)
139. Sebastian Budgen
140. Shahin Navai
141. Shahrzad Mojab (University of Toronto)
142. Shekoufeh Mohammadi (Researcher-Professor, Universidad Autónoma de México, Mexico)
143. Shokoufeh Sakhi (Ph.D. Independent scholar, York University)
144. Chowra Makaremi (Anthropologist, research fellow, CNRS Paris)
145. Sina Zekavat (Anti-war activist and member of the Alliance of MENA Socialists)
146. Siavash Mahmoudi (Ex-political prisoner and editorial member of the “In Defence of Marxism”)
147. SOAS Students Union
148. Soheila Lindhorst (Leftist Militant)
149. Sohrab Behdad (Professor, Denison University, USA)
150. Stephan Dobson (Contract Faculty, Department of Social Science, York University)
151. Stefan Jaffrin (Ph.D. scholar, in CRESSPA/GTM, France)
152. Stefan Kipfer (Associate Professor, Faculty of Environmental Studies, York University)
153. Syrian Cantine (Paris, France)
154. Syrous kafaei (Activist of the labor movement and editorial member of the “Prison’s Dialogue”)
155. Tatiana Mellema (PhD student Art History UBC)
156. Dr. T’ai Smith (University of British Columbia)
157. Trevor Stark (Assistant Professor of Art History, Department of Art, University of Calgary)
158. Ulla Jelpke (MdB Innenpolitische Sprecherin Fraktion DIE LINKE)
159. l’Union Communiste Libertaire (France)
160. Dr Ute Navidi – Former academic; children’s rights and human rights campaigner
161. VASSIGH Chidan
162. Véronique Bontemps (Research Fellow at CNRS (Centre Nationale de la recherche scientifique), Iris, France)
163. Yasmin Nardi (Researche Fellow, Centre National de la Recherche Scientifiqe (CNRS), Paris)

********

******************

*********

******************

گفتمان سیاسی اجتماعی

شنبه 16 نوامبر2019-25 آبان 1398 تئوری پست مدرنیسم با عبدی جوادزاده - استاد دانشگاه

گفتمان سیاسی اجتماعی

*****   
******

********************************
*******

*******************
Paltalk -->View all  --> All Languages --> Iran

************

شنبه 16 نوامبر2019-25 آبان 1398

تئوری پست مدرنیسم

با عبدی جوادزاده

استاد دانشگاه در آمریکا

**********

شنبه نوزدهم اکتبر 2019

 بیست وهفتم مهرماه 1398

ساعت 2 بعدازظهر نیویورک - 10:30 شب تهران -8  شب اروپای مرکزی

ادامه ی بحث گذشته

نظر و كنكاشی  در پديده هاِی "دولت ملت"،
 "دولت"،"دولت مدرن" و "ناسيوناليسم"


با پویان

 عضو سابق کنفدراسيون دانشجويان ايرانی در خارج و فعال سياسی
"حاكميت مدرن" بدون شك ريشه در عروج سرمايه داری تاريخی دارد، ولی در پروسه اين روند و هم زمان روابط تشكيل هويت هاي جمعی پيشين را دچار انفصالی مدرن ميكند. بدين ترتيب جوامع غيرسرمايه دارانه تحت فشار گسترش تاريخي سرمايه دارانه مجبور به اتخاذ پروژه های ناسيوناليستی به منظور بقای سياسی خود ميشوند، به اين ترتيب اين پروژه ها به دليل موتور محركه ی  بيرونی آن، شكل قالب سياسی ملت يعني "حاكمتی مدرن".
پيش از محتوای اجتماعی ملت،  انباشت اوليه صورت ميگيرد ، به اين ترتيب شاهد حاكميت هايی سياسي با پارادوكس نظام سرمايه داری و حاكميت "غير مدرن" عقب مانده روبرو هستيم كه بررسی تجربی و نظری اين روند ريشه در ناموزونی حركت سرمايه و نتايج مركب آن دارد
**************



آیا این بخاطر آزادی است؟

*******

امروز 26 مهرماه سالروز تولد "ندا ناجی" از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر است. او صد و هفتاد و‌ ‌یک روز است که در بازداشت است. متن زیر را همسر وی "جمال عاملی" نوشته و در توئیتر خود منتشر کرده است

امروز تولد 30 سالگی توست و صدوهفتادویکمین روز از بازداشت‌ات ️و من که باید چیزی بنویسم برای تو، برای دلتنگی‌هایم، حالا که نیستی نوشتن برایم سخت‌تر شده، آن وقت‌ها که پیش هم بودیم، هرچه می‌نوشتم، اول به تو نشان می‌دادم؛ تو باید تشخیص می‌دادی که نوشته‌ام به درد بخور است یا نه، و حالا نیستی و من سعی می‌کنم اصلا به این فکر نکنم که این سطرها می‌توانند چقدر ضعیف باشند.
️پاییز هفت سال پیش بود که برای اولین بار در پارک ایرانشهر همدیگر را دیدیم و من چقدر خوشبخت بودم که آن روز تو را یافتم. از آن روز تنها دوبار از هم جدا بوده‌ایم و بی‌خبر از هم، بار اول همان سال 1391 بود و دوهفته‌ای که من بازداشت بودم و این بار 171 روز است که تو در بازداشتی و معلوم نیست این بازداشت لعنتی تا کی قرار است کش بیاید
️آدم‌ها توان عجیبی در عادت کردن دارند، راستش را بخواهی از یک طرف می‌ترسم از اینکه به جای خالی‌ات عادت کنم، می‌ترسم نباشی و من یادم برود که نیستی و از طرفی دیگر ترس از دست دادنت و نبودنت برای سال‌ها مثل خوره به جانم افتاده و هربار تو را به یاد می‌آورم که از پشت شیشه‌ی کدر سالن ملاقات گفتی برای هفت سال و نیم خودت را آماده کرده‌ای و انقدر محکم این جمله را گفتی که من مبهوت این‌ همه قدرت و ایمانی شدم که در تو بود و نتوانستم بگویم که چقدر دلم برایت تنگ شده و چقدر به بودنت نیاز دارم
️ندای جانم، تو بهترین رفیقم بودی و هستی و می‌دانم که برمی‌گردی تا باز باهم سعدی بخوانیم، باز باهم فیلم ببینیم و بعد باهم سوار موتور شویم و برویم بیرون و تو "سرود کارگر" را بخوانی: (چرخ صنعت به گردش فتد از سر انگشت زحمتکشان...) و من فقط کارگر، کارگر، کارگرش را بلد باشم که با تو همراهی کنم
تولدت مبارک رفیق

***************

علیه تهاجم ترکیه به کردستان سوریه

ترانه‌ی صلح

مجید نفیسی

ای جنگ
تا چند دروازه‌های شهر مرا می‌کوبی؟
بگذار فریادی شوم
تا دیگر طنین کوبه‌های سنگین ترا نشنوم
فریادی بلندتر از غرش طیاره‌های جنگی
بر فراز شهر جنگ زده
فریادی ژرفتر از ناله‌های مرگ
در دهان بی‌شرم خاک.
***********
بحث و گفتگو
 درگفتمان سیاسی اجتماعی
در پلتاک
شنبه 12- اکتبر -2019
برابر با 20 مهر 1398

ساعت 8 شب، به وقت اروپای مرکزی-2 بعد از ظهر نیویورک -11:30 شب تهران 

یکسان‌سازی حداقل دستمزد در جهان
و مکانیزم پیاده‌سازی آن؛

با عبدی جوادزاده، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه
ادبیات و منابع موجود در مورد نابرابری جهانی، فقر، بیکاری و بی‌عدالتی، در درجه‌ی اول با مسائل مهم و در عین حال حل‌ نشده‌ای سر و کار دارد. پرسشی که پیشاپیش مطرح می‌شود، این است که چرا بازتوزیع ثروت جهانی ممکن است از نظر اخلاقی و یا از نظر اقتصادی موجه یا سودمند باشد؟ با این حال، بیشتر فیلسوفان و اقتصاددانانی که به این مسائل می‌پردازند، به این پرسش پاسخ نمی‌دهند که چگونه این بازتوزیع باید انجام شود. این نوشتار در پی اصلاح این کاستی است و استدلال می‌کند که اگر سطح مشخصی از توزیع ثروت جهانی قابل توجیه و مهم‌تر از آن سودمند باشد، به نظر می‌رسد که پیاده‌سازی آن در عمل و چگونگی آن آسان نیست! تجزیه و تحلیل در چنین بستری، بحث جدیدی را باز می‌کند مبنی بر اینکه چه نوع اقدامی باید از بازتوزیع باید اتخاذ شود تا در شرایط مختلف بتواند به طور واقعی جامه‌ی عمل بپوشد. در واقع، این بحث و گفتگو به بررسی و چگونگی یکسان‌سازی و برقراری حداقل دستمزد در جهان می‌پردازد که نقاط قوت و ضعف سیستم توزیع جدید ثروت را با تکیه بر سه پارامتر زیر مورد ارزیابی قرار می‌دهد:"چگونگی بازتوزیع"، "کارآیی بازتوزیع " و "روش‌شناسی توزیع"، افزون بر اینکه به امکان‌سنجی عملی بودن آن نیز از نظر سیاسی اشاره دارد. به هر روی، می‌توان به این نتیجه رسید که در چنین شرایطی و احتمال عملی شدن سیستم حداقل دستمزد تثبیت شده در جهان، گزینه‌ی بازتوزیع ثروت را در مقایسه با سایر گزینه‌های موجود ارائه می‌کند که در راستای پیشرفت و توسعه‌ی اجتماعی در عرصه‌ی بین‌المللی موثرتر است

GLOBAL MINIMUM WAGE AND MECHANISMS TO IMPLEMENT


The literature on global inequality, poverty, unemployment, and injustice deals primarily with the important, yet unresolved issues of why global wealth redistribution may be morally or economically justified or beneficial. However, philosophers and economists who address these issues often do not address the question of how such redistribution should take place. This article seeks to rectify this deficiency and argues that, if a certain level of global wealth distribution is justified and, more importantly, beneficial, the question of how it should be promoted is far from trivial. In this context, the analysis opens a new discussion of what form of re-distributive measures should be adopted in a multi-state reality. The article analyses the potential distributive impact of international minimum wage arrangement. The article evaluates the strengths and weaknesses of a new distribution of wealth system through the lenses of three criteria: the scope of redistribution, the efficiency of redistribution, and the methodology in addition to political feasibility. It concludes that, under certain plausible circumstances, an established Global Minimum Wage system would offer a more effective redistributive option compared to other alternatives.
***********************

نهم اکتبر،"چشمه ی صلح" اردوغان و ارتش فاشیستی دولت ترکیه با بمباران هوایی مردم کردستان آغاز شد. در نتیجه این بمباران ها و بنا بر گزارشات تا کنون 15 تن که اکثرا زنان و کودکان هستند، جان خود را از دست داده وتعداد زیادی زخمی شده اند. در نتیجه بمباران هوایی و گسیل نیروهای زمینی ارتش ترکیه به کردستان، خیل عظیمی از مردم کردستان خصوصا زنان و کودکان این قربانیان اصلی این تهاجم نظامی، در حال ترک خانه و کاشانه خود هستند

هدف رژیم فاشیستی اردوغان از تهاجم نظامی نه تنها قلع و قمع مردم کردستان است، بلکه می خواهد به احساسات شوینستی / ناسیونالیستی و... در جامعه دامن زده و از این طریق به نارضایتی مردم ترکیه سر و سامانی داده و شرایط را برای حمله به احزاب مخالف خود آماده سازد

ادامه ی مطلب                                                     
***************



https://goftemanse.blogspot.com/2019/10/blog-post.html

برای اطلاع بیشتراینجا کلیک کنید 


****************
****************

شنبه بیست و هشتم سپتامبر

ساعت 2 بعدازظهر نیویورک - 10:30 شب تهران -8  شب اروپای مرکزی

ادامه ی بحث شنبه ی گذشته


نظر و كنكاشی  در پديده هاِی "دولت ملت"،
 "دولت"،"دولت مدرن" و "ناسيوناليسم"

با پویان

 عضو سابق کنفدراسيون دانشجويان ايرانی در خارج و فعال سياسی

"حاكميت مدرن" بدون شك ريشه در عروج سرمايه داری تاريخی دارد، ولی در پروسه اين روند و هم زمان روابط تشكيل هويت هاي جمعی پيشين را دچار انفصالی مدرن ميكند. بدين ترتيب جوامع غيرسرمايه دارانه تحت فشار گسترش تاريخي سرمايه دارانه مجبور به اتخاذ پروژه های ناسيوناليستی به منظور بقای سياسی خود ميشوند، به اين ترتيب اين پروژه ها به دليل موتور محركه ی  بيرونی آن، شكل قالب سياسی ملت يعني "حاكمتی مدرن".
پيش از محتوای اجتماعی ملت،  انباشت اوليه صورت ميگيرد ، به اين ترتيب شاهد حاكميت هايی سياسي با پارادوكس نظام سرمايه داری و حاكميت "غير مدرن" عقب مانده روبرو هستيم كه بررسی تجربی و نظری اين روند ريشه در ناموزونی حركت سرمايه و نتايج مركب آن دارد
**************



پس از گردهم‌آیی گسترده‌ی دانش‌آموزان در کشور سوئد در مورد اعتراض به نابودی محیط زیست، "گرتا تونبرگ" موفق شد در نشست ویژه‌ی آب و هوا در سازمان ملل شرکت کند و با احساس و کوبنده، رو به اعضای این نشست سخن بگوید
"گرتا تونبرگ" دختر 16 ساله‌ی سوئدی است، وی در مقابل سیاستمداران و قدرتمداران بزرگ جهان که در سازمان ملل جمع شده‌اند تا به اصطلاح راه حلی برای جلوگیری از تخریب و نابودی محیط زیست بیابند، حضور یافت و با سخنان کوتاه، اما کوبنده‌ی خود به جهانیان نشان داد که قدرتمداران و سودجویان، نه تنها نمی‌خواهند راه حلی برای جلوگیری از سقوط محیط زیست پیدا کنند، بلکه هیچ اهمیتی به تخریب و نابودی محیط زیست و مرگ انسان‌ها و طبیعت نمی‌دهند! او شجاعانه خاطرنشان کرد که دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی فقط حرف می‌زنند و قول می‌دهند و سپس فراموش می‌کنند! او گفت

"همه‌ی اینها اشتباه است! من نباید این بالا بنشینم! من باید در آن سوی اقیانوس به مدرسه برگردم. با این وجود همه‌ی شما برای امید جوانان جمع شده‌اید، شما چطور جرأت می‌کنید؟! شما رویاها و کودکی مرا با واژه‌ها و جمله‌های توخالی خود دزدیده‌اید! با این حال، من یکی از خوش شانس‌ها هستم که اینجا نشسته‌ام! اما مردم دارند رنج می‌کشند، مردم دارند می‌میرند، محیط زیست در حال نابودی است، تمام سیستم زیستی در طبیعت سقوط کرده است و همه‌ی ما در آغاز مرگ دسته‌جمعی قرار داریم! در حالیکه شما در مورد پول و سود صحبت می‌کنید و برایمان از افسانه‌ی رشد اقتصادی حرف می‌زنید! شما چطور جرأت می‌کنید!!!


************
شنبه بیست و یکم سپتامبر

ساعت 2 بعدازظهر نیویورک - 10:30 شب تهران -8  شب اروپای مرکزی

نظر و كنكاشی  در پديده هاِی "دولت ملت"،
 "دولت"،"دولت مدرن" و "ناسيوناليسم"


با پویان

 عضو سابق کنفدراسيون دانشجويان ايرانی در خارج و فعال سياسی

فایل های یوتیوب/صوتی

بخش- 1           بخش-2      بخش-3  

"حاكميت مدرن" بدون شك ريشه در عروج سرمايه داری تاريخی دارد، ولی در پروسه اين روند و هم زمان روابط تشكيل هويت هاي جمعی پيشين را دچار انفصالی مدرن ميكند. بدين ترتيب جوامع غيرسرمايه دارانه تحت فشار گسترش تاريخي سرمايه دارانه مجبور به اتخاذ پروژه های ناسيوناليستی به منظور بقای سياسی خود ميشوند، به اين ترتيب اين پروژه ها به دليل موتور محركه ی  بيرونی آن، شكل قالب سياسی ملت يعني "حاكمتی مدرن".
پيش از محتوای اجتماعی ملت،  انباشت اوليه صورت ميگيرد ، به اين ترتيب شاهد حاكميت هايی سياسي با پارادوكس نظام سرمايه داری و حاكميت "غير مدرن" عقب مانده روبرو هستيم كه بررسی تجربی و نظری اين روند ريشه در ناموزونی حركت سرمايه و نتايج مركب آن دارد

*****************
*******
****************

سرود خاوران

 گلرخ جهانگیری 


چندین سال پیش از منصوره عزیز (بهکیش) شنیدم که ترانه‌ای به اسم خاوران وجود دارد که آنها در مراسم  اجرا می‌کنند. از او خواستم که شعر خاوران را برایم بفرستد او محبت کرد و فرستاد. او نوشت سراینده ترانه زنده یاد پروانه میلانی ست. از او خواستم از پروانه جان اجازه بگیرد که تا این ترانه را در دستگاه دیگری اجرا کنیم. پروانه در ابتدا می خواست که ترانه در همان ملودی دو باره خوانی شود که با توضیح من و منصوره جان ایشان نیز قبول کرد که ترانه را آنجوری که می‌خواهیم اجرا کنیم. متاسفانه تا وقتی که ایشان در قید حیات بود، موفق نشدیم کار را ضبط کنیم و برای او بفرستیم. ما نمی‌خواستیم در ترانه فقط از درد، رنج و فقدان عزیزانمان بگویم.  دوست داشتیم رشادت و ایستادگی آنها نیز در آهنگ نمایان باشد. اما قابل درک است کسانی که این ترانه را همیشه در ملودی دیگری شنیده اند، احساس غریبی کنند. دوباره خوانی سرود خاوران علیه فراموشی ست تا یاد عزیزانمان در یادها بماند. حماسی‌ست 
......تا یادی باشد از مبارزات آنها برای دست یابی به عدالت و آزادی 

____

07 Sep 2019 - Amsterdam - یادواره کشتار زندانیان سیاسی در ایران

یاد یاران یاد باد

. یادواره ی کشتار زندانیان سیاسی در ایران
بخشهایی از برنامه کمیته حمایت از مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران هلند
این برنامه در روز ۷ سپتامبر ۲۰۱۹ در میدان دام آمستردام برگزار شد
با سپاس از کلیه عزیزانی که در تهیه این کلیپ من را یاری کردند

شهباز



*******
سروده ای از محسن رجب زاده
ایران  ایران 
این سرزمین خون  و طوفان
ایران ایران
این سرزمین یکسر زمستانی
ابستن بهار  جاودانی
این سرزمین یکسره در خون
گاهی شود مرداد گران
گه روبروی کارگران
خرداد خونین است
خرداد خونین است
فرزندان این مرز و بوم
ترک و عرب ان فارس زبان
 گلیک و مازی ان لرستانی
دادند به راه کارگران صدها هزار تن جان
ان نسترن ان نوگل زیبا
آشرف  بیژن آن فراهانی
استوره های جنگ میدانی
آموخت به ما رسم رفاقت, جانفشانی, راه فدایی را
دادند به ما این را نشان
تا بازوی زحمتکشان مشعل بر افروزد
بنیاد غم سوزد


 سروده های دیگر  محسن رجب زاده

************


کنش سحر خدایاری در برابر بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی و مرگ غم‌انگیز او  به 
خاطر بدیهی‌ترین حقوق زنان، اقشار مختلف داخل کشور ایران را تحت تاثیر قرار داد و این خبر رسانه‌ای شد، در خارج کشور نیز به طور گسترده منتشر و "دختر آبی" جهانی شد
تیم فوتبال زنان کلن آلمان در بازی دیشب، مقابل حریف خود برای یادبود "دختر آبی" و گرامیداشت آزادی، به ویژه برابری زنان و مردان در ایران و جهان، مچ‌بندهای آبی بستنند که رسانه‌های اروپایی این واکنش فوتبالیست‌های زن را پوشش دادند
دختران افغانستانی نیز در استادیوم شهر "کابل" با سحر خدایاری، مشهور به "دختر آبی" ابراز همبستگی کردند؛ آنها در تمام طول مسابقه پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آن نوشته‌ی "دختر آبی" نقش بسته بود. افزون بر این، چندین زن افغانستانی طی مصاحبه‌ای با روزنامه‌نگاران در همان استادیوم ورزشی از مبارزات زنان ایران پشتیبانی و ابراز امیدواری کردند که زنان ایرانی بتوانند با مبارزات پیگیر به بدیهی‌ترین حق خویش دست یابند
اعضای تیم ملی فوتبال زنان نروژ نیز پیش از آغاز مسابقه با در دست گرفتن
پوسترهایی به رنگ آبی با سحر خدایاری یا "دختر آبی" اعلام همبستگی کردند

******************
*******

گفتمان سیاسی اجتماعی با هماهنگی با برگزارکنندگان 
 هشتمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران"
کلیه ی برنامه ها را از گوتنبرگ - سوئد به صورت زنده از پلتاک - اطاق گفتمان:سیاسی اجتماعی - به ترتیب زیرپخش میکند

:شنبه 14 سپتامبر
9:00am - 9:00pm : اروپای مرکزی
11:30am- 11:30pm :تهران
4:00am- 4:00pm :نیویورک
*******
:یکشنبه 15 سپتامبر
9:00am - 4:00 pm : اروپای مرکزی
11:30noon- 6:30pm :تهران
4:00am- 11:00am :نیویورک





******************************
****************
**********
:جمعه 13 سپتامبر  
4:00pm - 9:00pm : اروپای مرکزی
6:30pm - 11:30am :تهران
11:00am- 4:00pm :نیویورک




********************

*******

چهار شنبه یازدهم  سپتامبر

بیستم شهریور 1398

زمان: 21:00  اروپای مرکزی، 23:30  تهران،
 15:00   نیویورک 


Paltalk à View all  à All Languagesà Iran


**********

 گفتگو با علی دروازه غاری به مناسبت 

*تاریخ و مفهوم طبقاتی آن، ذهن-حافظه‌ی تاریخی و وظایف ما*



تاریخ چیست و تاریخ نگاران کیانند؟
 چه منافعی در تاریخ نویسی عاید مردم یا
 حاکمان میشود و اصولا چرا تاریخ نگاشته میشود؟

چگونه میتوان ذهن و ذهنیت نسل ها را تغییر داد و آیا اصولا این امر امکان پذیر هست؟

آیا کشتار دگراندیشان در دهه‌ی شصت اتفاق افتاد یا زمینه‌ی آن با نطفه بسته شدن و روی کار آمدن "رونالد ریگان"  و "خمینی" آغاز شد؟ از این بابت چه منافعی نصیب آنها شد؟

آیا برگزاری سالانه‌ی کشتار دگراندیشان و برابری طلبان آغاز بنیان تفکر "آزادی اندیشه" خواهد بود؟ نبرد امروز برای نجات فردا

     سیزدهم تا پانزدهم  سپتامبر امسال در گوتنبرگ سوئد چه در پیش داریم؟


بحثی کوتاه درباره ی مباحثی گسترده با علی دروازه غاری 
همکار "گفتگوهای زندان"، سخنگوی آمریکای شمالی 
در "هشتمین گردهمایی کشتار دهه‌ی شصت- گوتنبرگ" و 
  استاد دانشگاه در آمریکا

*********
*******
****
***

نوشته ای جدید از ساسان دانش 




تخیل در داستان و چشم‌اندازهای واقعیت‌پذیر؛
!واکاوی احکام سنگین بازداشت شدگان روز کارکر

:پیش درآمد
"عاقل را اشارتی کافی است!" نام داستانی تخیلی اثر مولوی است، هرچند سبک سوررئالیسم در آن دوران شناخته شده نبود و تعریف معین و تدوین شده‌ای نداشت، اما دست‌اندرکاران سبک‌های هنری معتقدند که برخی از تخیل‌پردازی‌های مولوی که گاهی در قالب شعر و گاهی در قالب داستان به رشته‌ی تحریر درآمده است را می‌توان سوررئالیسم نامید؛ جدای از اینکه آیا این نوع نوشتار، در قالب سوررئالیسم جای می‌گیرد یا نه، موضوع این نوشتار کوتاه نیست، اما گاهی تنیدگی تخیل و واقعیت، به اندازه‌ای مرزهای آن را درمی‌نوردد که به جستارهای خردورزانه نیاز است. پیشاپیش یکی از داستان‌های مولوی به نام "عاقل را اشارتی کافی است!" را باهم بخوانیم
******************
**********
******

آیا کسی به سرنوشت و زندگی و روزگار این دختران هم توجه می‌کند؟
 از: سایت تلگرام  کارون آوا
**********


اطلاعیه ی شماره شش: لیست سخنران ها و برنامه های فرهنگی و هنری هشتمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران گوتنبرگ- سوئد

               

       نبرد امروز برای نجات فردا






*******
شماره‌ی چهارم نشریه‌ی « تریبون بررسی مسائل خلق‌ها در ایران» منتشر شد

!شماره‌ی  چهارم منتشر شد

:به آدرس‌های زیر مراجعه کنید
Tribunmag@gmail.com
Twitter: @TribunKhalghha
Telegram: @Tribun_Khalghha
Facebook: @Tribunmag

شماره‌ی چهارم نشریه‌ی « تریبون بررسی مسائل خلق‌ها در ایران» منتشر شد

***********
*******
****
***

بیست وششمین گردهمآیی درباره ی"کشتار زندانیان

 "سیاسی در دهه ی شصت

"برای دادخواهی و مقابله با فراموشی"  

کلیپ برای معرفی بیست و شمشمین گردهمایی در باره کشتار زندانیان سیاسی




****************


آمار تکان‌دهنده‌ی سازمان جهانی کار
در مورد کودکان کار در جهان؛

مرکز آمار و اطلاعات سازمان جهانی کار در ژنو، طی گزارشی با استناد به برآورد‌های بخش پژوهشی سازمان‌های بین‌المللی کار اعلام کرد
بیش از 153 میلیون کودک کار در جهان، زیر 17 سال وجود دارند که 73 میلیون نفر آنها در مشاغل پرخطر هستند! پیرو همین گزارش، بیش از 19 میلیون کودک از 73 میلیون کودک در جهان، زیر 12 سال هستند که مشاغل پرخطر دارند! بر پایه‌ی گزارش سازمان جهانی کار، حدود 50 درصد از قربانیان کار کودک بین 5 تا 11 ساله هستند، 28 درصد از قربانیان بین 12 تا 14 سال دارند و 22 درصد بقیه نیز 15 تا 17 ساله هستند. ایران نیز بیش از 3 میلیون کودک کار دارد که نیمی از آنها مشاغل پرخطر دارند
ادامه ی مطلب

***************












صبح روز شنبه 24 اوت 2019، رهبران هفت کشور صنعتی در جنوب غربی کشور فرانسه در شهر ساحلی بسیار زیبای "بیاریتز" گردهم آمدند تا در نشست سه روزه‌ی خود، موسوم به گروه "جی هفت" شرکت کنند. گروه "جی هفت" برای تعیین سیاست‌های کلان اقتصادی جهان و هماهنگ کردن تعرفه‌های تجاری و مالی با هدف چپاول هدفمند منابع طبیعی و انسانی جهان همه ساله برگزار می‌شود

یک هفته پیش از آِغاز نشست "جی هفت"، پلیس فرانسه، شهر بیاریتز و ورودی‌های آن را در کنترل شدید امنیتی قرار داده بود! با این حال هزاران هزار معترض، به ویژه فرودستان فرانسوی، خیابان‌های شهر "بیاریتز" را تسخیر کردند و به سیاست‌های قدرت بزرگ جهان اعتراض کردند.‌ معترضان، صبح روز شنبه همزمان با آغاز نشست "جی هفت" بادکنک بزرگی را هوا کردند که از هر سوی شهر دیده می‌شد و روی آن نوشته شده بود: "نه به جی هفت"

معترضان و مخالفان "جی هفت" پیش‌بینی کرده بودند که پلیس، راههای ورودی شهر را ببندد، به همین خاطر، 10 روز پیش از آغاز نشست، اندک اندک به عنوان توریست وارد شهر "بیاریتز" شدند، پیرو اخبار خبرگزاری‌ها، تعداد تظاهرکنندگان به بیش از 15 هزار نفر می‌رسید. طرفداران محیط زیست، کمونیست‌های ضدسرمایه‌داری، گروه‌های فعال ضد جهانی سازی و برخی از جلیقه‌زردهای پیگیر، ترکیب تظاهرکنندگان و معترضان را تشکیل می‌دادند





****

آوای تبعید یازده ویژه ی "شعر فارسی در لس آنجلس" ویراستار مجید نفیسی 

طراح بیژن اسدی پور

یازدهمین شماره ی آوای تبعید

آوای تبعید" را می‌توانید در این آدرس و یا از سایت آن دانلود کنید"

*************

مسلم منصوری: مستند کینه توزانه ی رژیم علیه شاملو

اخیرا جمهوری اسلامی فیلمی را علیه احمد شاملو سرهم  و در تلویزیون رسمی اش پخش کرده. در این فیلم از دو مستندی که در مورد شاملو ساختم (شاملو شاعر آزادی و کلام آخر) را  مورد سو استفاده قرار داده و به آنها دستدرازی کرده است. درحالیکه خود این دو فیلم بخصوص” کلام آخر” هیچگاه در ایران امکان پخش عمومی نداشته و ندارد     




*****



دوستان گرامی،    

"ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگهِ تُست/عرض خود میبری و زحمت ما می داری"
خواجه ی شیراز

همانطور که اطلاع دارید، هر ساله رژیم جمهوری اسلامی بر حسب عادت ضّد بشریِ همیشگی و بُغض آشکار علیه روشنفکران، شاعران و نویسندگان دگراندیش، هر ساله در سالگشت مرگ شاعر آزاده احمد شاملو (1304-1379) از هر گونه همایشی، به ویژه حضورِ اعضاء کانون نویسندگان ایران، بر گردِ مزار این سمبل مبارزه و آزادی با چنگ و دندان، ضرب و جرح، و پرونده سازی و زندان ممانعت می کند. امسال اما، در این مرداب بویناکِ جهل و جنایت فاکتوری دیگر به این همه بی شرمی های ایدئولوژیک اضافه شده، که از لحاظ اجرائی خود از آزمون های پیگیرِ چهل ساله در شکنجه گاه ها و سیاهچال های جمهوری اسلامی نصیب بانیان و سردمدارانِ منحوسِ هر دو جناح این رژیمِ گندیده است، که همانا در این "طویله ی آژیاس،" و در هیأت کارگاهی تولیدی، تلاش مذبوحانه در بی هویت ساختنِ سیستماتیک دگراندیشان، به ویژه روشنفکران آزاده است.

ادامه ی مطلب


*********

ملاحظاتی پیرامون خشونت و آزار در محیط کار


  الهه امانی



خشونت و آزار جنسی علت و معلول نابرابری های‌جنسیتی است و یکی از موارد جدی نقض حقوق انسانی زنان محسوب می‌شود. نابرابری‌های جنسیتی فرآیند مناسبات قدرت دیرپای نظام پدر-مرد سالارانه است که نیمی از جامعه انسانی یعنی زنان را تبدیل به نیمه‌فرودست کرده است. خشونت و آزار علیه زنان در حوزه خصوصی و عمومی، در خانه و محیط کار، در محافل اجتماعی و موسسات آموزشی به اشکال گوناگون خود را نشان می‌دهد و چالش عظیمی است که جامعه بشری در قرن ۲۱ هنوز بر آن چیره نشده است. به عبارتی ستم جنسی در کلیه جوامع بشری با سایه روشن‌های متفاوت وجود دارد. خشونت و آزار در محیط کار با 
مشارکت فزاینده اقتصادی زنان از بحثی حاشیه‌ای به مرکز مباحث روز دنیای کار بدل شده است

********



کتاب را هرگز کسی نمی‌خواند! واقعیت این است که در لابلای واژه‌های کتاب‌ها، ما خود را می‌خوانیم! خواه برای کشف خویش و خواه برای بررسی بیشتر خویش و آنان که نگرش واقع‌بینانه‌تری نسبت به جهان و انسان دارند، بیشتر به اندیشه‌ورزی می‌پردازند و خویشتن خویش را به پندارورزی می‌سپرند. بهترین کتاب، آن نیست که پیامش، بسان تلگرامی روی یک نوار کاغذ در مغز نقش بندد، بلکه ضربه‌ی جانبخش پیام آن کتاب، زندگی‌ دیگری را در آدمی بیدار می‌کند و آتش درون خود را که از درخت دانش سرچشمه می‌گیرد، از یکی به دیگری سرایت می‌دهد و پس ازآنکه اتش‌سوزی درگرفت، از جنگلی به جنگل دیگر خیز برمی‌دارد
در نتیجه، بر ماست که لذت ببریم، از غذا، از بوهای خوش، از رنگ‌ها، از جامه‌های زیبنده، از موسیقی، از بازی‌ها، از نمایش‌ها، از ضربه‌های جانبخش کتاب‌ها و از هر تفریحی که هر انسانی می‌تواند بی‌آنکه آزاری به انسان دیگر برساند به آن بپردازد. باید همه‌ی جلوه‌های زندگی را درنوردید و تا هر اندازه که بتوان از آن لذت برد. باید به دیگران پیوست و در پیوند دادن آدم‌ها به یکدیگر باید کوشید، زیرا هر چه در راستای پیوند انسان‌ها باشد خوب است. برای سهیم کردن دیگران در شادی خود نیز باید کوشش کرد، با آگاهی و یقین باید تلاش کرد تا با همه‌ی طبیعت و انسان که جزیی از طییعت است یگانه شد. پس، آی آدمیان بیایید یکدیگر را در آغوش بگیریم!
"برگرفته از کتاب "سفر درونی"
"نوشته‌ی "رومن رولان

*********



دوستان و رفقای گرامی،

امروز، چهارشنبه دوم مرداد 1398(برابر با 24 جولای 2019)، نوزدهمین سالگشت خاموشی احمد شاملو برجسته ترین شاعر قرن بیستم (میلادی) ایران است. 

احمد شاملو (ا. بامداد) در 1304 خورشیدی چشم به جهان گشود و در دوم مرداد  1379 خورشیدی در تهران چشم از جهان فروبست. زندگی ادبی - اجتماعی - سیاسی شاملو تقریبأ شهره ی خاص و عام است و این براستی آینه ای است بر چهره ی پر ماجرای تاریخی که قدم به دوران تجدد گذاشته: نسلی چند از ما که دل و جان در گرو هنر و شعر و ادبیات - از رودکی و فردوسی، تا خیام، مولانا، سعدی، حافظ، و ...-  دارند، و درعین حال شیفته ی دگرگونی و نوآوری های نیما و شاعران پس از او، فروغ، اخوان، آزاد، آتشی و ... می باشند. در این میان ا. بامداد فرزند برومند نوآوری و نوید در ادبیات مدرن و اجتماعیِ پس از کودتای مرداد 1332 می باشد. و نیز، به قولی شاید بتوان وی را به عنوان بزرگترین شاعر قرن بیستم (میلادی) ایران به حساب آورد. اگر شعر دلنشین فروغ (منظور شعرهای متاخر اوست) جملگی از تار و پود وجود او بی اراده بر می خیزد، در بیشتر سروده های بامداد عنصر "اراده" جای چندانی ندارد. 

به عبارت دیگر، شعر بامداد سروده ای است خودجوش که خود را غالبأ به سراینده تحمیل می کند. اما این را هم نمی توان از نظر دور داشت که بامداد از جمله شاعران انگشت شماری است که انواع فرم را در شعر خویش تجربه کرده است. در این رابطه، آشنائی وی با ادبیات و شعر شاعران غرب نمی تواند بی تأثیر بوده باشد. بامداد خالق شعرهائی بس لطیف و همزمان بس تیز و بس برنده است که تمایل وافری به تبارشناسی انسان سرگشته و عاشق دارد؛ انسانی که خود خالق زیبائی است، در زمانی که قلب جهان از نازیبائی از طپش افتاده است. او پیامبر انسانِ عاشق است، سرگشته در برهوتی که تعّهد، پایداری، و عدالت گلوگاهی خونین دارد. 

بدین منظور، ضمن ارسال بیانیه ی امسالِ "کانون نویسندگان ایران" - در پایان این یادداشت، سروده ای در رثای شاملو به زبان انگلیسی (با عنوان "گذرگاهی درخشنده") و نیز شعری پیشکش به او (با عنوان "کتاب") را که هر دو با خوانش خودم  به صورت ویدئو و نیز نوشتار در زیر آمده) جوف این یادواره برای ملاحظه و در صورت امکان جهت بازپخش فرستادم.

یادش گرامی و نامش جاودانه باد!

سیروس بینا

دوم مرداد 1398
مینه سوتا (آمریکا)
 

 سیروس بینا -  تابستان سال 2000 - ("گذرگاهی درخشنده") A Radiant Passage


*********

کارکرد زندان سیاسی چیست؟

تعریف زندان سیاسی، نزد هر یک از ما شاید متفاوت باشد، اما "تمیم برغوثی" شاعر و پژوهشگر اجتماعی فلسطینی- مصری، نظریه‌ی جالبی از زندان سیاسی ارائه می‌دهد که می‌تواند تعریف زندان سیاسی را شفاف‌تر کند و اهداف شوم حاکمان مستبد را برای جامعه‌ آشکار کند

"تمیم برغوثی" می‌گوید
"کارکرد اصلی زندان سیاسی، زندانی کردن متهمان و یا افراد درون زندان نیست. کارکرد اصلی زندان‌های سیاسی، زندانی کردن آنانی است که بیرون از زندان هستند. فردی را که نمی‌ترسد زندان می‌کنند تا آنکه بیرون از زندان است بترسد."
از نظر "تمیم برغوثی"، این دیوار بیرونی زندان است که فعال است و کارکرد سیاسی دارد. دیوار درونی زندان، در آن سو، هیچ کارکردی ندارد و چه بسا حالت انفعالی دارد
"تمیم برغوثی"، پس از مطالعه و پژوهش‌های بسیاری در مورد زندان سیاسی، به ویژه زندان‌های سیاسی در خاورمیانه پیشنهاد می‌کند:
"اگر افراد بیرون و درون زندان بتوانند این کارکرد را بفهمند، آنگاه می‌توانند کارکرد زندان سیاسی را بی‌معنا و بی‌اثر کنند. فرد درون زندان می‌تواند کار سیاسی و مبارزه‌ی اجتماعی خود را ادامه بدهد و آنکه بیرون از زندان است اگر همبستگی خود با آنانی که درون زندان هستند را بدون واهمه ادامه دهند، کارکرد زندان سیاسی تغییر خواهد کرد! در همکاری بین زندانی و افراد بیرون از زندان است که کارکرد زندان سیاسی از بین می‌رود

********


فردوسی 


در بزنگاه های پر آشوب تاریخ، علیرغم جنبش های خودجوش مردمی و تلاش های انقلابی،

وقایعی ممکن است بوقوع بپیوندد که گهگاه گاه شمار را از کار می اندازد و صحنه هائی را از فجیع ترین جنایات بشری به نمایش می گذارد. در منتهای نکبت و اِدبار، هیولای نازمان خمینی، که از بدو ورود به ایران پیشاپیش دست به خون یازید، کشتار های دهه 60 ( سال های و 1360 و1367) در ایران را باید دقیقا ار همین دست به حساب آورد. در چنین عقب گردهای کم شنیده ی تاریخی، اشباح سرگردان و زخم خورده ی دوران های پیشین موقع را مغتنم شمرده و از کِرم-حُفره های تاریخ به صحنه می آیند و در فرصتی مناسب حال و آینده را به دندان می گیرند و زمان و زمین را فرو می بلعند.

دکتر سیروس بینا



********



بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت نوزدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ معاصر، احمد شاملو



آن که می‌اندیشد

به ناچار دم فرو می‌بندد

اما آنگاه که زمانه

زخم خورده و معصوم

به شهادت‌اش طلبد

!...به هزار زبان سخن خواهد گفت



نوزده سال از خاموشی شاعر بزرگ، احمد شاملو، گذشته است، اما او چونان قله‌ای است که هر چه از آن دورتر شویم عظمتش را بیشتر درمی‌یابیم.  بامداد شاعر، ستایشگر عشق و آزادی، یک دم از سرنوشت انسان هم‌عصر خود غافل نبود. همه‌ی عمر از مقاومت در برابر ستمی سرود که بر مردم روا داشته می‌شد. از همین رو، ستیز با نابرابری، سانسور و آزادی‌کُشی در شعرها و سخنانش موج می‌زند

در این سال‌های خاکستری و خفقان، از یک سو شاهد کوشش حکومتیان در لباس‌های امنیتی، انتظامی و قضایی برای برهم‌زدن مراسم یادبود شاملو بوده‌ایم که به ضرب و شتم اهل قلم و پرونده‌سازی برای آنان انجامیده است و از سوی دیگر، شاهد نمایش حاکمان با شعر و کتاب شاملو هستیم. گویا از نظر ایشان شاعر خوب، شاعر مرده است؛ اما شاعران حقیقی، همواره با اندیشه‌ها، شعرها و کتاب‌هایشان حضور دارند. احمد شاملو از نگاه ما نماد همه‌ی جان‌های شیفته‌ای است که در برابر استبداد، ابتذال و سانسور ایستادند، نوشتند و بخش پیشرو ادبیات و فرهنگ ایران را آفریدند؛ حضور ما بر مزار او در حقیقت بزرگ داشتن یاد همه‌ی شاعران و نویسندگان مخالف سانسور و مدافع آزادی بیان است

در نوزدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، مانند هر سال، دوم مرداد 1398 ساعت شش عصر، در گورستان امامزاده طاهر کرج، گردهم می‌آییم تا مزارش را گلباران کنیم. یادش همواره گرامی‌ است



کانون نویسندگان ایران
 نوزدهم تیرماه 1398 


********
  آرام ….آی …… مادرم آرام
بگذار تا سپیده برآید
بگذار با سپیده ببندند
              پشت مرا به تیر
بگذار تا بر آید آتش
بگذار تا ستاره ی شلیک؛
             دیوانه وار بگذرد از کهکشان خون
            خون شعله ور شود
بگذار باغ خون
            برخاک تیر باران
                          پرپر شود
بگذار بذر تیر
           چون جنگلی بروید در آفتاب خون
                                         فریاد گر شود،
این بذرها به خاک نمی ماند
         از قلب خاک می شکفد چون برق
روی فلات می گذرد چون رعد،
                                 خون است و
                                               ماندگار است!
**********

*********

******************

گفتمان سیاسی اجتماعی