Saturday, April 30, 2016

اول ماه مه، روز جهانی کارگران گرامی باد

گفتمان سیاسی اجتماعی

*********


اول ماه مه، روز جهانی کارگران گرامی باد 

********


Solidarity Forever Pete Seeger
اتحاد و یکپارچگی




*******

ویدیو کلیپی به مناسبت روز جهانی کارگر

با شعری از  شاملو 


"طرف ما شب نیست"

*********

!گزارش کار

تنظیم از :جهان


گزارش کار!

کار برمحور ریاضت

 زخم و مقاومت
سرمایه حول محور جنگ
آلترناتیو بربریت و فاشیسم
رکود و بجران فروپاشی خود را
 چاره می جویند



******
سروده ای از حمید قربانی
به کارگران!!
کارگر، بر خیز
کارگر، بر خیز
کارگر، از کارگاه به کارخانه
از شهر به شهرستان
از کشور به منطقه
از منطقه به قاره
از قاره به سراسر جهان
متحد شو، سازمان یاب
چون یک مشت شو
آری، سازمان یاب
مسلح شو
بدان  که رهائی در اتحاد توست
رهائی در جنگ طبقاتی توست
به طبقات دیگر،
این زالوهائی که از مکیدن خون تو زنده اند
از خدایان و ادیان شان
از قهرمانان ملی شان ببُر
بی باور شو
به همه چیز که هست
 تا باور بخود و نیروی خویش آوری.
کارگر بدان که تو
باید مرزهای پوسیده
مرزهای خونین از خون تو
مرزهای دین و ملت و جنسیت
مرزهای آبا و اجدادی ات را
به همراه
مالکیت خصوصی برابزار تولید
مالکیت آنها بر جان خویش
خانواده و دولت
و نیز،
قانون های موجود را
در هم شکنی، ویرانی کنی!
که جدائی ما،
مرز بین ما،
مرگ ماست!
که خدا و میهن
افیون ما و سنگر آنهاست
که رهائی ما،
 در اتحاد انقلابی ما،
در اتحاد آگاهانه ما،
در اتحاد طبقاتی انقلابی ماست.
در پیروزی جنگ فردای ماست.
کارگر، بر خیز
کارگر، برخیز
کارگر، جنگ ناگزیر
جنگ داخلی ما
بر علیه استثمارگران ما
جنگی که سال هاست
سرمایه داران بر علیه ما آغازیدند
جنگ بزرگ ما،
ولی؛
ابن بار برای در هم شکستن قوای سرکوبگرشان
که آخرین جنگ جوامع انسانی است
با همه عظمتش
با همه خونین بودنش
و با همه رهائی بخشی اش
در پیش، آری، درپیش است!
در این جنگی که به ابعاد  تمام جهان است
یا ما پیروزی می شویم
و گردن آنها را می شکنیم
یا آنها ما را نابود می کنند
راه سومی در بین نیست.
بدانیم که یا باید پیروز شویم
یا در خون خود غرق گردیم.
ما، فقط ما، آری، فقط ما
می توانیم  و قادریم
این نبرد آخرین،
 نبرد سرنوشت را،
به سرانجام خوشش برسانیم!
اما، پیش از همه
باید که،
 سازمان، سازمان وبازهم سازمان یابیم!
ستاد، ستاد لازم داریم.
ستاد ما، حزب ماست!
حمید قربانی
 25 آپریل 2016

*******

******************

گفتمان سیاسی اجتماعی

Tuesday, April 26, 2016

گزارش کار! - تنظیم از: جهان

گفتمان سیاسی اجتماعی


@@@@
@@@@@@
@@@@@@@@@@@@

گزارش کار!
کار برمحور ریاضت
 زخم و مقاومت
سرمایه حول محور جنگ
آلترناتیو بربریت و فاشیسم
رکود و بجران فروپاشی خود را
 چاره می جویند

جاده بربریت
 زیر چرخ دنده های سنگین ماشین جنگی
هموار می گردد

گذار لحظه ها ...
جنگ طبقات
بحران سرمایه ...
بحران کار ...
تخریب سرمایه
تخریب کار
اتحادیه های دولتی
تضاد کار و سرمایه
بحران جابجائی و تغییرمراکز قدرت

اروپا در جنگ!
نئوفاشیسم عصر امپریالیسم
آلترناتیو اروپای متحد
اتحادیه های متحد دولتی
در جنگ طبقات است

اتحادیه های کارگری
به چانه زنی مشغولند
"تعیین حداقل دستمزد"
" حکم فقر و بردگی "
برای اکثریت انواع
 صادر شده است
مهاجرت وجابجائی رانده شدگان
بقای آنرا تضمین می کنند

کارگران و سربازان مزدور
انجام وظیفه می کنند
یکی ارزان، یکی گرانتر
هر دو خون ریزند
یکی خون خود
 دیگری ،خون همنوعان

چرخ دنده های ماشین جنگی

صیقل داده می شوند
در جاده مرگ و تباهی

با سوخت خون

 به حرکت ادامه میدهند


جوامع مختلف
با پرچم های رنگارنگ دموکراسی
متحدانه
رو در روی هم صف آرائی کرده اند
 سرمایه ،مصرف ،ملیت و مذهب ...
اندیشه همه انواع  را اشغال کرده است

آنجا کارخانه آشویتس است

کوچک و بزرگ می دانند

اردوگاه کار اجباری است.


 آنجا که اندیشه نازیستی فاشیسم

انسان را از بودن و شدن ، دور ساخت

تا چکمه پوشان، عصر فاشیسم سرمایه
 در صده جاری ، استوار بمانند

آنجا یوگسلاوی ،اوکراین، ... است
سرزمینهای متحد گذشته
بوی گوشت سوخته از آنجاست
کارگران دنباس هنوز می سوزند

آن دورتر : لنین گراد ،استالینگراد است

نعش هزاران کارگر مبارز و مقاوم
آن را به تصویر می کشاند

دیواری استوار در برابر فاشیسم سرمایه

آفریقا در جنگ!

آفریقای سوخته
به بردگی رانده شده،
 در سوزش آفتاب و بمباران

آفریقای اشغال شده ،
نسل کشی شده
به اردوگاههای مرگ تدریجی
در جنگ طبقات
کشانده شده است

انبوه بیشمار جنگ زده گان
با پای خود به اردوگاههای برده داران
پناه می برند

اشغالگران جهانی ؛
برده ساز ان و برده فروشان
در دستی زنجیر و در دستی سلاح
سوار بر ارابه های فولادین
معترضان را به شلاق و تیر می بندند
به مرزهای مرگ و تباهی می رانند

آنجا
آب و نان و داروی آلوده را
با گلوله به دهان
کودکان و گرسنه گان
می دوزند

آنجا
بر فراز رواندا و اوگاندا و... لیبی ، یمن ،نیجریه
هنوز ، کیلومترها
بر جاده هائی انباشته از
 اجساد قطعه قطعه شده انسانها
عبور میتوان کرد

للللل
در فراز اردوگاههای
 به مرگ  تسلیم شده گان
صدای فریاد گرسنگان و زخمیان
در مزارع  و معادن خونین ،
صدای زنجیرهای کار و بیگاری
هستی را از حرکت باز می دارد

انسان و طبیعت اش
به مرگ محکوم شده اند

اهلی و  وحوش و نبات
هر سه می سوزند
یکی بر سیخ کباب
سینه کش آفتاب
دیگری گلوله ائی بر جان
قمه ائی بر سیب
چه باک که تنها فسیل با ارزش است
هر کس و ناکس آگاهی
می داند

سربازان کنیسه ، کلیسا و مسجد و...؛
برادران و خواهران روحانی
در دستی کتاب مقدس
در دست دیگر
  تسبیح و صلیب و ستاره داود و...
میان درخون افتادگان ،جولان میدهند

پیش قراولان و مزدوران،
زخمیان و بیماران را به گرده زندگان می بندند
مقدسین  با صورتک های انسانی
اوراد و کلماتی نامفهوم بر لب
دست محبت به سرهای سوخته می کشند
نشانشان می دهند که خورشید شان کجاست

نئوفاشیسم عصر امپریالیسم
آلترناتیو اشغالگران و آپارتاید افریقا
در جنگ طبقات است

آمریکا در جنگ!
در پی کشف قاره آمریکا
در پی نسل کشی
از بومیان ، سرخ پوستان و بردگان
در پی انفجار گوشت وخون و استخوان
در پی غارت و چپاول
 دستاوردکار انسان و میراث طبیعت
در پی تکامل کار و صنعت و دانش ،...
در پی بازار آزاد خرید و فروش
 اندیشه ، علم ، دانش ، هنر، کار ، کالا...
عظیم ترین تمدن عصر پدید آمده است.

از شیر مرغ تا جان ناقابل آدمیان ،
 خرید و فروش می شود
همه چیز بوی خون و تعفن و پول می دهد

حضور نفرت انگیز
نمایندگان  قدرت ؛ خدایان سرمایه ،
 صاحبان طلا و زمین ، کارخانه و خانه و کار
انبوه اتحادیه های حاکمان
عظیم ترین زرادخانه تاریخ
انبوه بی شمار مزدوران
همه جا خود نمائی می کند

اشغال و کشتار
تربیت مزدوران نظامی
نیروهای مخصوص ایجاد وحشت
شبه نظامی و امنیتی
تحمیل جنگ خانگی و ریاضت ،
ترور، گروگانگیری ، شکنجه و تحمیق ،
استبداد استعمار واستثمار
از آغاز پیدایش
تا هنوز ، ادامه دارد

 ...، آنجا کلمبیاست
بیش از 5000 کارگر در زندانها به گروگان گرفته شده اند

آنجا .... ، مکزیک است
در پی هر اعتراض
دسته دسته فعالین و رهبران
کارگر و دانشجو ناپدید می شوند

نئوفاشیسم عصر امپریالیسم
الترناتیو ایالات متحده
در جنگ طبقات است

آسیا در جنگ
بر فراز سرزمینهای جنگ زده
جغرافیای تکه پاره  شده
از آگاهی نسل کشی شده
بزرگ شهرهای آوار شده
بر سر مردمان ساده کار
فریاد اعتراض
سوخته گان
کارگران و بیکاران را
در فلسطین ،لبنان ،...، عراق ، سوریه ،
 ترکیه ، افغانستان ، ایران و...
استثناء وجود ندارد!
همه جا به گوش می توان شنید

سرزمین های نفت و ...
 از سکنه خالی می شوند
با کشتار و ویرانی
ساکنانش
کوچ داده می شوند

میلیونها کارگر و زحمت کش
از کار و کارخانه و خانه رانده شده اند
از زندگی و هستی
آگاهانه، ساقط شده اند
حکم مرگ با اعمال شاقه
برای دسته جات بزرگی
از نوزاده گان ، نوجوانان ،جوانان و...
 از پای کار به هر دلیل افتاده گان
صادر شده است

انسان در محاصره آتش و خون
به اعماق حفره های تاریک مرگ و جهل،
سکوت و سلوک
کشانده شده است

دست و پای اندیشه میلیونها انواع
در گره کور هزاران بند ریسمان جهل الهی
بسته است
بر زمین فاجعه ،
خونین و زخمی
در انتظار ظهور ناجی
نشسته است

سازنده گان عصر،
زیر سایه گسترده استبداداستعمار و استثمار؛
تحمیل ریاضت اقتصادی ؛ فقر و فلاکت و بیماری و...
زیر مناسبات مهندسی شده ایجاد بیکاری ؛
تحمیل بیگاری و کار سفید و سیاه قراردادی
زیر شمشیر تحمیق و جعلیات علمی کارگزاران ؛
زیر فشار خفقان آور ارتباطات و تبلیغات جهانی
زیر تیغ سانسور،دستگاه تفتیش عقاید پنهان
زیر سلطه فرهنگ مصرف اشرافیت هزار فامیل ؛
 بورس و سهامداران بانک و بیمه و صنعت و...،
زیر هژمونی قدرت  ماشین علنی سرکوب؛
زیر آوار تجمیل جنگ و ویرانی و اشغال ،
زیر چرخ دنده های عظیم ترین زرادخانه نظامی
چکمه های خونین میلیونها سرباز ،
گردان های بیشمار مزدوران شرکت های نظامی فرا ملیتی
درجه دار و افسر ،سردار وپاسدار و بسیجی کارمزدور
تحت سلطه گسترش جنون آور ترس و وحشت و ترور
زیر سیطره سنت های پوسیده و دوام آورده
 بربریت و جعل وجاهلیت
در سرزمین ،قبیله ، طایفه و خانواده ،
 همخونی ، نژاد ، ملیت و مذهب ،
زیر آوار زلزله و گردباد و سونامی طبیعت زخمی
زیر سیطره جنگ و تحمیل فرار و مهاجرت و تبعید،
 گرفتار و اسیر اند

نوبهاران آزاد و آگاه جوامع
به زمستانی سرد و سخت و طولانی
تبدیل شده اند

مزارع و جنگل ها
می خشکند  و  می سوزند
و گل ها هنوز سوگوارند
و کار از کارخانه تا گندمزار و سیلو
با دستان خالی به خانه بازمی گردد

نئوفاشیسم عصر امپریالیسم
الترناتیو امپریالیسم ، توحش و ارتجاع
در جنگ طبقات است

جهان در محاصره ارتش هاست!!!

صدای اعتراض کارگران
تا اول ماه می در شیکاگو
تا همین لحظه
تا لحظه های داغدارفردا
در فریاد بازماندگان زخم وخشم
پژواک می یابد

برخیز ای داغ لعنت خوزده
اردوی بیشمار کار

سرود بین الملل - اوژن پوتیه
برخيزيد، دوزخيان زمين !
 برخيزيد، زنجيريان گرسنگي !
عقل از دهانه آتشفشان خويش تندروار می‌غرد
اينک! فوران نهائی ست اين .
بساط گذشته بروبيم .
 به‌پا خيزيد!
خيل بردگان، به‌پا خيزيد !
 جهان از بنياد ديگرگون می ‌شود
هيچيم کنون، «همه » گرديم !
نبرد نهائيست اين .
 به‌هم گرد آييم
و فردا «بين‌الملل» طريق بشری خواهد شد .
 رهاننده برتری در کار نيست،
 نه آسمان، نه قيصر، نه خطيب .
خود به رهايی خويش برخيزيم،‌
ای توليدگران!
رستگاری مشترک را برپا داريم !
 تا راهزن آنچه را که ربوده رها کند،
 تا روح از بند رهايی يابد،
 خود به کوره خويش بردميم و آهن را گرماگرم بکوبيم!
نبرد نهائيست اين .
به‌هم گرد آييم
 و فردا «بين‌الملل» طريق بشری خواهد شد.
 کارگران، برزگران!
فرقه عظيم زحمتکشانيم ما .
جهان جز از آن آدميان نيست
مسکن بيمصرفان جای ديگريست .
تا کی از شيره جان ما بنوشند؟
اما امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
 آفتاب جاودانه خواهد درخشيد .
 نبرد نهائيست اين .
به‌هم گرد آييم
 و فردا «بين‌الملل» طريق بشری خواهد شد .
ترجمه احمد شاملو
فریاد کارگران و زحمتکشان
در سیطره مارش نظامی و انفجار باروت
رندگی یکبار مصرف
 به گوش همگان نمی رسد

گوش ها به ناشنوائی
چشم ها به کور چشمی
گلوی فریاد به خاموشی
 محکوم شده اند

لحظه های تعمق

لحظه های تدارک تغئیر
لحظه های اقدام مشترک
لحظه های انقلابات اکتبر، ...
لحظه های رویش فاشیسم سرمایه
لحظه های جعل تاریخ

لحظه های زخم
لحظه های بی نام و نشان
طوفان شن درلحظه های خالی
غبار نمک بر زخم های باز
لحظه های درد

لحظه های خشم
لحظه های اعتراض
لخظه های جسارت آگاهی

لحظه های فریاد
لحظه های زندان و شکنجه
لحظه های یخ زده
در پزشکی قانونی
گلوله ائی درچشم
گلوله ائی در دهان
گلوله ائی درگوش
لحظه های پرداخت پول تیر
 صورتحساب و مالیات!

به چه می اندیشد

                        غول زخمی دربند،

                                                  در جنگ؟



قرنها مبارزه ،مقاومت ، مداومت
رودهای خون
اینهمه راه
اینهمه نشانه
جنگ طبقات
سرود و شعر
اتحادیه های بین المللی کارگری
اندیشه و عمل
تکامل و تغییر
اینهمه گذار
برای رسیدن به اینجا و اکنون ؟
به بربریت عریان ؟

آری !
به اینجا و اکنون!

جهان همواره
در تدارک و آموزش نوزاده گانی است
که به تغییرش به پا خواهند خواست

انقلاب مداوم
تا آگاهی و رهائی آخرین انسان!

تدارک آگاهی!


 انسان کار و زحمت
در زندان جغرافیای تقسیم شده
و به غارت رفته جهان
می تواند با توهم و اعتماد
عابدانه به قعر حفره های جهل و ارتجاع
 کشانده شود
می تواند شمشیر آخته بدست گیرد
در خون همنوعان غسل نماید
قدم هائی به عقب بردارد
می تواند ....
بر داشته است

می تواند بالنده و با شکوه
بهاران اکتبر
بهاران تمدنهای بجا مانده از جنایات اعصار را
به نمایش تاریخ بکشاند
گامی به پیش بگذارد
گذاشته است

می تواند بیاموزد و اندیشه کند
راه رهائی خود ،ابداع کند

بیهوده نیست که
جهان در محاصره ارتش هاست!

در این جدال تا پایان
انواع انسان و اجتماعات
قانونی و مخفی
پیروز ؛ حاکم و بیدادگر
زخمی ؛ خشمگین و مقاوم
به کشف و تثبیت خود ،
 به حفظ و تغییر سرنوشت خود  ،
رو در روی هم به صف ابستاده اند

چشم در برابر چشم
زخم در برابر خشم
قهر در برابر تغییر

قهر اما هیچگاه نشان قدرت نیست
ترس و وحشت از تغییر است
دفاع از خود در برابر قهر است
در اوج قدرت اما
نشان مرگ و سقوط نابهنگام است

بیهوده نیست که به مرگ افتادگان
تا آخرین نفس جنایت می کنند
در آخرین لحظه حیات
از خدای خود و بندگانش
تقاضای بخشش می کنند

عابدان متوهم، شاید
تاریخ آگاهی اما ،
 نه می بخشد و نه فراموش می کند
لحظه به لحظه را
سینه به سینه،
 در خاطره ها،
در لوحه های تاریخی
تاتغییر و تکامل صفحات نانوشته اش
به ثبت می کشاند
تا آیندگان بیآموزند
راه رهائی خود ،
آگاهانه
تدبیر و اختیار کنند

حاکمان
قادرند تاریخ را جعل کنند ،
قادرند ، بر روی رودخانه های جاری اعتراض،
ایجاد سدکنند ،
 آگاهان را نسل کشی کنند
قادرند جامعه را به حفره های عمیق درد و تاریکی بکشانند
اما قادر به جلوگبری از جاری شدن
 امواج شورشگر اش نیستند

قادرند ، نفت و گاز و... و برق و آب را قطع کنند
خانه و کارخانه  را
بر سرساکنان خراب و همه جا را ویرانه کنند
شب را تیره تر کنند
اما در مقابل طلوع خورشید ؛
حضور درشت گلمشت آفتاب
در صحنه تغییر
هیچ هم نیستند

 بیهوده نیست که
 به هر چشمه ائی از نور
به هر کرم شبتابی
به هر ماهی سیاه کوچکی
با ترس و وحشت
شلیک می کنند

آموزگاران عصر
سر به زیر شمشیر ،ساطور و گیوتین
سر فراز به طناب دار سپرده اند
و در برابر جوخه های مرگ ،
تا همین لحظه
 چون سرو ایستاده اند
و به چهره ابلیسان زمان
تف انداخته اند

بیهوده نیست
که عمیق ترین دره های فاصله
از اجساد آنان پرشده است

بیهوده نیست که تا همین لحظه
 نام و نشان  ادامه راهشان
باقی مانده است

جنگ بود و امروز
در اشکال هول انگیزی جاری است
سیلی بنیادکن پدید آورده اند
تخریب می کنند که بسازند
می سازند که در صورت نیار
تخریب اش کنند
تا وقفه ائی در گردش کالا وپول و...
و انباشت و هژمونی سرمایه
 ایجاد نشود

در این جنگ
سلوک و پذیرش شکست است که پیروزی می آفریند
و پیروزی است که تکامل انسان را جهت می دهد
و به دو راهی تاریخ تکامل جوامع می کشاند:
بربریت  یا  سوسیالیسم
راه سومی وجود ندارد .

با حضور آلترناتیو سرمایه در جنگ طبقات
با سرپا نگه داشتن گردش سرمایه
 حول محور جنگ
درنده گی وهژمونی سرمایه نظامی؛
مجتمع های عظیم صنعتی – نظامی - مالی
بر سرنوشت انسان
سایه انداخته است

عظیم ترین تحمیل و تحمیق فرهنگی
 در مناسبات طبقات فراهم آمده است
تا انسان به نفی خود و دیگری بیاندیشد
به از خود بیگانگی با خود و طبیعت برسد
به نابودی خود و دیگران جهاد کند

بیهوده نیست که بازهم و هنوز هم
در سرزمین های اشغالی و تحت سلطه
شخم بهاره را با سرنیزه میزنند
وشکوفه های امید به تغییر را پرپر میکنند
و تخم کینه و نفرت می کارند

بیهوده نیست که
گندم زاران در آفتاب می درخشند
 و نعش گرسنه گان و ستم دیدگان
در زیر تابش آن می گندند

بیهوده نیست که
 معادن و ...نفت ،
گندم و نان و آب و هوا،
اشغال ،غارت و تصاحب می شوند
 دستاورد کار ،
تولید ،هنر،آگاهی و خلاقیت اندیشه انسان،
با نازلترین قیمت فقر
در بازار آزاد
خریداری می شوند
و او حیرت زده و متوهم
ناظر و شاهد آن است

بیهوده نیست که
مداحان ،قاریان و جارچیان
در هر کوی و برزن رسانه ها
با صدای هول انگیز می خوانند:

زمین و زمان
برده و کارگر،
قدرت، ثروت و سرمایه
پیروزی ، عظمت و شوکت
از ازل تا پایان تاریخ
سهم برگزیدگان زمین است
هرکس در مقابلش بایستد
نابود می گردد.

طوفان اعتراض تا همین لحظه!

نه!  این پیرورزی نیست
این جبر تاریخ تکامل جوامع است
موجی به ساحل رسیده است
فصلی به پایان می رسد
 و سر آغاز دیگری است

بیهوده نیست که
امواجی نو در می افتد
صفوف طبقات بهم میریزد
 دریای متلاطم و شورشی
لاشه خواران فربه را به بیرون میریزد

جنگ بود و امروز
فاشیسم عصر امپریالیسم
هدایت آنرا در اختیار دارد
تا وضع موجود را
با هر قیمتی ، حفظ کنند

همه جا ثروت بیکران  است
  و ظلمت بی انتها
همه جا اعتراض است
و دیوارهای تاریخی فروریخته است

همه جا
خشم است و نفرت فرو خورده قرنها
شادی است و غم و اندوه عمومی
امید است و ناامیدی بال گسترده
نان است  و بیشمار گرسنگان
هزاران سقف است و میلیونها بی سرپناه و آواره
دارو  و درمان است  و بیکران بیماران بی یار و یاورو بهداشت
آب است  و تشنگی انسان و طبیعت
نور است  و انبوه خانه های گلی در تاریکی

تنها برج و بارو و کاخ های اشرافی
زیر امواج به اغمای برنده
 نور و صدا و تصویر
همچون آفتاب می درخشیدند

نه !  آفتاب نه !
 تابش بی وقفه نورافکن هاست
کارگران بیدارند
کار و گندم می کارند 
گنج خود وا می سپارند
فقر و گرسنگی و مرگ درو می کنند
به زیر سایه خود می خزند
در مراسم تنهائی و پنهانی
از اندیشه رهائی
 لحظه ائی باز نمی مانند
سلاح و صلاح خود
صیقل می دهند
دیر یا زود
ناچارند
به تدارک تغییر
 در سرنوشت خود
اقدام می کنند

در جستجوی راهی به رهائی بود
که همچون سیاه ماهیان کوچک
از برگه ها به جویبارها
به رودهای خروشان خلق
پیوستند
تا به دریا برسند
درامواج  آگاهی
به گل مشت بزرگ آفتاب
به پیوندند.

اینک جهان در محاصره ارتش هاست

میلیونها انسان
با کوله باری از خاطره ها
رویای رهائی در سر
 به راه افتاده اند
مرزها را شکسته اند
دریاها را پشت سرگذاشته اند
فاصله ها را با اجساد عزیزان پر کرده اند
و ارتش ها
در محاصره
 کارگران و زحمتکشان معترض
رانده شده گان ،
گرسنگان و پابرهنه گان
به بن بست رسیده اند!

بردباری نه !
هرگز !
سهم ما گرفتنی است

خلع سلاح مزدوران!
تخریب ماشین جنگی!
رهائی همه گونه انسان!

از همین لحظه
تدارک سازمان عشق
سازمان آینده
سازمان انقلاب و تغییر
برابری همه انواع انسان
نان و آب ، سقف و درمان و آزادی
برای همه
خلع و لغو مالکیت
از میراث خواران تاریخ
از سهامداران و برگزیدگان زمین
تا لحظه های جاری تغییر

جاده رو به تکامل بربریت
میراث رنگین وننگینی است که
بشریت معاصر را
به راه می خواند
میراثی که می باید
 به موزه فجایع تاریخی  سپرد
تا آیندگان  در آگاهی و رهائی ،
 زندگی کنند

چه شکوهمند است
اشتراک آگاهی
توده های کار و زحمت را
با صدای رسا
به صحنه نبرد طبقات فراخواندن

چه شرمگینانه و حقیر است
امتناع از تقسیم آن
در میان اهالی
انباشت آن در پستوی بایگانی
حزب و تشکیلات و اتحادیه
 کارخانه و دانشگاه و ... و خانه
رسانه های تحمیق کننده
 گندیده و فاسد
فروش آن در بازار آزاد اتاق های فکر

 چه با شکوه و زیباست
تدارک  تغییر این میراث نامیمون تاریخی
تدارک فصل بیداری و هوشیاری
تجدید سازمان جنبش کمونیستی
حضور در تدارک سازمان و حزب آینده
در اعلام آغاز یک دوران
دوران پایان نظم و مناسبات  سرمایه

دوران خودرهائی و آگاهی انسان
درصحنه تدبیر تغییر

با یادو نام شکوهمند همه به خون خفتگان و رهروان زندانی  راه آگاھی و آزادی در جهان
با یاد و نام پرافتخار زندانیان سیاسی اعدامی در کشتارهای دسته جمعی در فاجعه دهه 60 و همه جان بدربرده گانی که تا کنون سرفراز در صفوف اعتراض تغییر ایستاده اند.  
18.03.2016 - روز جهانی دفاع از زندانیان سیاسی
28.04.2016 – تنظیم گزارش /جهان


@@@@@@@@@@@@@
_____________________

گفتمان سیاسی اجتماعی

################################