گفتمان سیاسی اجتماعی
*****
زمان برنامه : 8 شب اروپای مرکزی، 10:30 شب تهران، 2 بعداز ظهر نیویورک
*****
Paltalk à View all à All Languagesà Iran
Iran Goftemaan Siasi Ejtemaaee
******************
*******
*****
زمان برنامه : 8 شب اروپای مرکزی، 10:30 شب تهران، 2 بعداز ظهر نیویورک
*****
Paltalk à View all à All Languagesà Iran
Iran Goftemaan Siasi Ejtemaaee
******************
*******
برنامه های آینده ی بحث و گفتگو
******
شنبه 13آبان 1396: 4 نوامبر 2017
تئوری های جامعه شناختی: دوران کلاسیک - 3
تئوری های جامعه شناختی: دوران کلاسیک - 3
شنبه 6 آبان 1396: 28 اکتبر 2017
شنبه 6 آبان 1396: 28 اکتبر 2017
تئوری های جامعه شناختی: دوران کلاسیک - 2
با دکتر عبدی جوادزاده
در صودت تمایل برای آمادگی بهتر برای شنیدن بحث بالا، مطلب زیر را مطالعه کنید
ماکس ویبر: اخلاق پروتستانی
Max Weber: Protestant Ethics
تئوری های جامعه شناختی
:دوران کلاسیک
1798-1857: اوگوست کامت
ساختار اجتماعی و جامعه شناسی
پازیویتیسم
1818-1883:کارل مارکس
اقتصاد و تضاد طبقاتی
ارزش اضافه
از خود بیگانگی
آگاهی طبقاتی
1858-1917:امیل دورکهایم
جامعه شناسی: یک علم
خودکشی و مذهب
مذهب
فانکشنالیسم
1864-1920:ماکس ویبر
علم : مذهبی جدید
اخلاق پروتستانی
وابستگی انتخابی و رابطه ی علل و معلولی آن
انتی- پازیویتیسم
Sociological Theories:
Classical Era:
Auguste Comte: 1798-1857
-From Social Physics to Sociology
-Positivism
Karl Marx: 1818-1883
-Economics and Class Contradiction
-Surplus Value
-Alienation
-Class Consciousness
Emile Durkheim: 1858-1917
-Sociology as Science
-Suicide and Religion
-Religion
Max Weber: 1864-1920
-Science as new Religion
-Protestant Ethics
-Elective Affinity and Causality
-anti-positivism
تئوری های جامعه شناختی: دوران کلاسیک - 2
با دکتر عبدی جوادزاده
در صودت تمایل برای آمادگی بهتر برای شنیدن بحث بالا، مطلب زیر را مطالعه کنید
ماکس ویبر: اخلاق پروتستانی
Max Weber: Protestant Ethics
Max Weber: Protestant Ethics
تئوری های جامعه شناختی
:دوران کلاسیک
1798-1857: اوگوست کامت
ساختار اجتماعی و جامعه شناسی
پازیویتیسم
1818-1883:کارل مارکس
اقتصاد و تضاد طبقاتی
ارزش اضافه
از خود بیگانگی
آگاهی طبقاتی
1858-1917:امیل دورکهایم
جامعه شناسی: یک علم
خودکشی و مذهب
مذهب
فانکشنالیسم
1864-1920:ماکس ویبر
علم : مذهبی جدید
اخلاق پروتستانی
وابستگی انتخابی و رابطه ی علل و معلولی آن
انتی- پازیویتیسم
اخلاق پروتستانی
وابستگی انتخابی و رابطه ی علل و معلولی آن
انتی- پازیویتیسم
Sociological Theories:
Classical Era:
Auguste Comte: 1798-1857
-From Social Physics to Sociology
-Positivism
Karl Marx: 1818-1883
-Economics and Class Contradiction
-Surplus Value
-Alienation
-Class Consciousness
Emile Durkheim: 1858-1917
-Sociology as Science
-Suicide and Religion
-Religion
Max Weber: 1864-1920
-Science as new Religion
-Protestant Ethics
-Elective Affinity and Causality
-anti-positivism
*********
*********
شنبه 22 مهرماه 1396: 14 اکتبر 2017
با دکتر عبدی جواد زاده
تئوری های جامعه شناختی
:دوران کلاسیک
1798-1857: اوگوست کامت
ساختار اجتماعی و جامعه شناسی
پازیویتیسم
1818-1883:کارل مارکس
اقتصاد و تضاد طبقاتی
ارزش اضافه
از خود بیگانگی
آگاهی طبقاتی
1858-1917:امیل دورکهایم
جامعه شناسی: یک علم
خودکشی و مذهب
مذهب
فانکشنالیسم
1864-1920:ماکس ویبر
علم : مذهبی جدید
اخلاق پروتستانی
وابستگی انتخابی و رابطه ی علل و معلولی آن
انتی- پازیویتیسم
Sociological Theories:
Classical Era:
Auguste Comte: 1798-1857
-From Social Physics to Sociology
-Positivism
Karl Marx: 1818-1883
-Economics and Class Contradiction
-Surplus Value
-Alienation
-Class Consciousness
Emile Durkheim: 1858-1917
-Sociology as Science
-Suicide and Religion
-Religion
Max Weber: 1864-1920
-Science as new Religion
-Protestant Ethics
-Elective Affinity and Causality
-anti-positivism
@@@@@@
با دکتر عبدی جواد زاده
تئوری های جامعه شناختی
:دوران کلاسیک
1798-1857: اوگوست کامت
ساختار اجتماعی و جامعه شناسی
پازیویتیسم
1818-1883:کارل مارکس
اقتصاد و تضاد طبقاتی
ارزش اضافه
از خود بیگانگی
آگاهی طبقاتی
1858-1917:امیل دورکهایم
جامعه شناسی: یک علم
خودکشی و مذهب
مذهب
فانکشنالیسم
1864-1920:ماکس ویبر
علم : مذهبی جدید
اخلاق پروتستانی
وابستگی انتخابی و رابطه ی علل و معلولی آن
انتی- پازیویتیسم
اخلاق پروتستانی
وابستگی انتخابی و رابطه ی علل و معلولی آن
انتی- پازیویتیسم
Sociological Theories:
Classical Era:
Auguste Comte: 1798-1857
-From Social Physics to Sociology
-Positivism
Karl Marx: 1818-1883
-Economics and Class Contradiction
-Surplus Value
-Alienation
-Class Consciousness
Emile Durkheim: 1858-1917
-Sociology as Science
-Suicide and Religion
-Religion
Max Weber: 1864-1920
-Science as new Religion
-Protestant Ethics
-Elective Affinity and Causality
-anti-positivism
@@@@@@
فریاد زنده -3
******
فریاد زنده -3
******
برای بازدید از سایت سینمای آزادی اینجا کلیک کنید
***********
برندهی اسکار به عنوان بهترین انیمیشن کوتاه
انیمیشن پدر و دختر در بستر طبیعت، ابر و آسمان و راه، با دختر و پدری با نمای نزدیک چرخ دوچرخه در زمینهای سفید آغاز و با چرخ دوچرخه در زمینهای سیاه پایان میپذیرد. حرکتها و روابط پدر و دختر، فریاد "عشق" در همهمهی روزمرگی زندگی است، غوغایی است که در هیاهوی دلخراش نظم موجود، دلگرمی و آرامش امید میبخشد
***********
برندهی اسکار به عنوان بهترین انیمیشن کوتاه
انیمیشن پدر و دختر در بستر طبیعت، ابر و آسمان و راه، با دختر و پدری با نمای نزدیک چرخ دوچرخه در زمینهای سفید آغاز و با چرخ دوچرخه در زمینهای سیاه پایان میپذیرد. حرکتها و روابط پدر و دختر، فریاد "عشق" در همهمهی روزمرگی زندگی است، غوغایی است که در هیاهوی دلخراش نظم موجود، دلگرمی و آرامش امید میبخشد
@@@@@@@@
@@@@@@@@
رنگهای پاییز
از وقتی خودم را دریافتم و تفاوت لحظهها و زمان را فراگرفتم، فصلها و رنگهایش برایم جالب شد و نمیدانم چرا پاییز را بیش از دیگر فصلها دوست میداشتم و آنگاه که جسارت سخن گفتن یافتم، از هم نسلهای خویش میپرسیدم کدام فصل را بیشتر دوست میدارید؟ مثل یک پژوهش میدانی بود، ولی به یک بازی بیشتر شباهت داشت، شاید از پشت میلهها پاییز زیباتر است و ترکیب رنگهای پاییزی با زنگهای آهنهای فرسودهی موازی، تضادی زیبا میآفریند!به هر روی، نتیجهی پژوهش نشان میداد که نزدیک به صد در صد، بیان میکردند که پاییز بهتر از دیگر فصلهاست! من هرگز شگفتزده نشدم، فقط برایم جالبتر شد و در هزار توی شیارهای مغزم، در پی علت و یا علتها میگشتم و در کوچه پس کوچههای کودکی، این سوی و آن سو میدویدم و در زنگ تفریح مدرسه، دفترهای چهل برگ و شصت برگ را ورق میزدم و درمییافتم که مشق و مداد، چه همبستگیهایی باهم داشتند و گم شدن مدادتراش و پاککن، مثل معمایی بود که جامعه را آرام آرام میشناختم؛ آموزگاران خستگی ناپذیر، نخستین خدایگان بودند که دانش را برایم معنا میکردند.جدایی برگها از خانوادهی خویش غمانگیز بود! درختان، شاخه خم میکردند تا برگریزان خویش را نظارهگر باشند و نالههای برگهای پاییزی زیر پای رهگذران، ترنمی به فضای مهآلود میبخشید؛ اما آغاز دوستیها در مدرسه، پیامآور خانوادهای بزرگتر و هیاهوی حیاط مدرسه، شوق و ذوقی را در اندرونمان بیدار میکرد. کشف آلبالوخشکها و گاهی نخودچی کشمشهایی که مادرم در کیف مدرسه جاسازی کرده بود، همهی دلخوشیها بود و مزمزهی طولانی هستهی آلبالو، چه نشاط آور بود! اما فراگرفتن و گنجایش بیدریغ مغز را تجربه کردن و به کار بستن واژهها و اعداد در زندگی روزمره، حسی غرورآمیز میآفرید؛ رقص برگها و رنگها در میان زمین و آسمان، شعرهای کودکانه را در یادها حک میکرد، تعریف جیب را در پاییز دریافتم که دستها را از سرما نجات میداد، وگرنه پیش از آن، دستها فقط برای بازی و بازیگوشی بود و اینک ابزاری برای یک نیاز، نیازی برای نوشتن!"یادگرفتن"، اما جلوهی دیگری داشت و بیآنکه بدانیم وارد زندگی شده بود، هر سال که میگذشت، پاییز آغازگر لحظههای سراسیمگی و انگیزه بود تا عشق و اندیشه را به چالش بکشیم و وارستگی را در چشماندازی نه چندان دور تصویر کنیم! آنگاه که یارانم را فراخواندند تا در خیال خام خویش، اندیشهی آنان را در گور دستجمعی خاک کنند، دلهرههای آغشته به آزادی را با بغض خویش فروبستم و فرارویاندم! و من در پاییز، آدم بودن خویش را مرور میکنم؛ به همین دلیل پاییز را دوست میدارم و پلکهایم را نه بیاختیار، بلکه چون کرکرهای ارادهمند، بالا و پایین میکشم تا لحظههای پاییز را با همهی وجودم ببلعم! آری، پاییز را به خاطر تنیدگی خاطرات با یارانم دوست میدارم، پاییز را به خاطر رنگهای بیهمتای زیبا و پریدهاش دوست میدارم، پاییز را به خاطر مدرسه و سرآغاز آموختن دوست میدارم، پاییز را به خاطر بارش باران آسمان و اشکهای زلال بیپروای چشمها دوست میدارم، پاییز را به دلایل بیشماری که قلم در نوشتن آن ناتوان استدوست میدارم و پاییز را هنوز دوست میدارم
ساسان دانش
1396 چهارم مهرماه
2017 بیست وششم سپتامبر
ساسان دانش
1396 چهارم مهرماه
2017 بیست وششم سپتامبر
*********
*********
زندانی
زندانی - کاری تازه از مهدی ایزد یار
******
: برنامه ی زیر
:(مقوله ی"اورینتالیسم" ( به اصطلاح شرق شناسی
!?نژاد و نژاد پرستی در فرهنگ ایرانی
با دکتر عبدی جواد زاده
به علت نامساعد بودن هوا (طوفان ایرما) و موقعییت اضطراری درمحل اقامت سخنران به تاریخ زیر، شنبه ی هفته ی آینده موکول شده است
شنبه 25 شهریور 1396: 16 سپتامبر 2017
******
: برنامه ی زیر
:(مقوله ی"اورینتالیسم" ( به اصطلاح شرق شناسی
!?نژاد و نژاد پرستی در فرهنگ ایرانی
با دکتر عبدی جواد زاده
به علت نامساعد بودن هوا (طوفان ایرما) و موقعییت اضطراری درمحل اقامت سخنران به تاریخ زیر، شنبه ی هفته ی آینده موکول شده است
شنبه 25 شهریور 1396: 16 سپتامبر 2017
فایل های یوتیوب/صوتی
*******
*****
***
**
یاد داشتی از ساسان دانش
درمورد داستان کوتاه "حلزون و ماهیخوار" ترجمه ی
احمد شاملو
******
دو کارجدید از عقاب
رود ، سرودی از آلبوم شراره های آفتاب و شعری از سعید سلطان پور و با صدای
داوود اردلان و موسیقی از مهرداد برآن که اولین پخش آن در آذر ماه سال ۱۳۵۷
است
*********
آچیل سحر
شعری از کریم مشروطه چی
اجرا یعقوب ظروفچی
آذربایجان فولکلوریک سرودی
تاریخ انتشار دهه ۱۳۵۰
********
*******
*****
***
**
یاد داشتی از ساسان دانش
******
شعری از کریم مشروطه چی
آذربایجان فولکلوریک سرودی
تاریخ انتشار دهه ۱۳۵۰
*****
***
**
یاد داشتی از ساسان دانش
درمورد داستان کوتاه "حلزون و ماهیخوار" ترجمه ی
احمد شاملو
******
دو کارجدید از عقاب |
رود ، سرودی از آلبوم شراره های آفتاب و شعری از سعید سلطان پور و با صدای
داوود اردلان و موسیقی از مهرداد برآن که اولین پخش آن در آذر ماه سال ۱۳۵۷
است
*********
آچیل سحر
شعری از کریم مشروطه چی
اجرا یعقوب ظروفچی
آذربایجان فولکلوریک سرودی
تاریخ انتشار دهه ۱۳۵۰
********
شنبه 31 تیر ماه 1396 : 22 ژوئیه
به یاد شاملو در هفدهمین سالگرد
در هفدهمین سالروزِ غروب ا. بامداد، احمد شاملو، درگفتمان سیاسی اجتماعی، به یاد گرامی احمد شاملو، از تاثیر گذارترین شعرای معاصرایران، روزشنبه 22 جولای 2017، 31 تیر1386 ، گرد هم میایم. درِاین جلسه، صحبتی در مورد زندگی، آثار و راه و روش نوشتاری شاملو صحبتی خواهیم داشت.
با حضور و شرکت در این جلسه و صحبت در مورد شاملو، سرودهها و روشِ و نظرات او، باعث هر چه زیباتر برگذارکردن این جلسهٔ ی یادمان خواهید بود.
*******
احمد شاملو (ا. بامداد) در 1304 خورشیدی چشم به جهان گشود و در 1379 خورشیدی (برابر با جولای 2000) در تهران چشم از جهان فروبست. زندگی ادبی - اجتماعی - سیاسی شاملو تقریبأ شهره ی خاص و عام است و این براستی آینه ای است بر چهره ی پر ماجرای تاریخی که قدم به دوران تجدد گذاشته: نسلی چند از ما که دل و جان در گرو هنر و شعر و ادبیات - ازرودکی و فردوسی، تا خیام، مولانا، سعدی، حافظ، و ...- دارند، و درعین حال شیفته ی دگرگونی و نوآوری های نیما و شاعران پس از او، فروغ، اخوان، آزاد، آتشی و ... می باشند. در این میان ا. بامداد فرزند برومند نو آوری و نوید در ادبیات متعهد پس از کودتای امرداد 1332 می باشد. و نیز، به قولی شاید بتوان وی را به عنوان بزرگترین شاعر قرن بیستم (میلادی) ایران به حساب آورد. اگر شعر دلنشین فروغ (منظور شعرهای متاخر اوست) جملگی از تار و پود وجود او بی اراده بر می خیزد، در بیشتر سروده های بامداد عنصر"اراده" جای چندانی ندارد. به عبارت دیگر، شعر بامداد سروده ای است خودجوش که خود را غالبأ به سراینده تحمیل می کند. اما این را هم نمی توان از نظر دور داشت که بامداد از جمله شاعران انگشت شماری است که انواع فرم را در شعر خویش تجربه کرده است. در این رابطه، آشنائی وی با ادبیات و شعر شاعران غرب نمی تواند بی تأثیر بوده باشد. بامداد خالق شعرهائی بس لطیف و همزمان بس تیز و بس برنده است که تمایل وافری به تبارشناسی انسان سر گشته و عاشق دارد؛ انسانی که خود خالق زیبائی است، در زمانی که قلب جهان از نازیبائی از طپش افتاده است. او پیامبر انسان عادل است، سرگشته در برهوتی که عدل پرپر می زند.
یادش گرامی و نامش جاودان باد!
سیروس بینا
شنبه 31 تیر ماه 1396 : 22 ژوئیه
به یاد شاملو در هفدهمین سالگرد
در هفدهمین سالروزِ غروب ا. بامداد، احمد شاملو، درگفتمان سیاسی اجتماعی، به یاد گرامی احمد شاملو، از تاثیر گذارترین شعرای معاصرایران، روزشنبه 22 جولای 2017، 31 تیر1386 ، گرد هم میایم. درِاین جلسه، صحبتی در مورد زندگی، آثار و راه و روش نوشتاری شاملو صحبتی خواهیم داشت.
با حضور و شرکت در این جلسه و صحبت در مورد شاملو، سرودهها و روشِ و نظرات او، باعث هر چه زیباتر برگذارکردن این جلسهٔ ی یادمان خواهید بود.
*******
احمد شاملو (ا. بامداد) در 1304 خورشیدی چشم به جهان گشود و در 1379 خورشیدی (برابر با جولای 2000) در تهران چشم از جهان فروبست. زندگی ادبی - اجتماعی - سیاسی شاملو تقریبأ شهره ی خاص و عام است و این براستی آینه ای است بر چهره ی پر ماجرای تاریخی که قدم به دوران تجدد گذاشته: نسلی چند از ما که دل و جان در گرو هنر و شعر و ادبیات - ازرودکی و فردوسی، تا خیام، مولانا، سعدی، حافظ، و ...- دارند، و درعین حال شیفته ی دگرگونی و نوآوری های نیما و شاعران پس از او، فروغ، اخوان، آزاد، آتشی و ... می باشند. در این میان ا. بامداد فرزند برومند نو آوری و نوید در ادبیات متعهد پس از کودتای امرداد 1332 می باشد. و نیز، به قولی شاید بتوان وی را به عنوان بزرگترین شاعر قرن بیستم (میلادی) ایران به حساب آورد. اگر شعر دلنشین فروغ (منظور شعرهای متاخر اوست) جملگی از تار و پود وجود او بی اراده بر می خیزد، در بیشتر سروده های بامداد عنصر"اراده" جای چندانی ندارد. به عبارت دیگر، شعر بامداد سروده ای است خودجوش که خود را غالبأ به سراینده تحمیل می کند. اما این را هم نمی توان از نظر دور داشت که بامداد از جمله شاعران انگشت شماری است که انواع فرم را در شعر خویش تجربه کرده است. در این رابطه، آشنائی وی با ادبیات و شعر شاعران غرب نمی تواند بی تأثیر بوده باشد. بامداد خالق شعرهائی بس لطیف و همزمان بس تیز و بس برنده است که تمایل وافری به تبارشناسی انسان سر گشته و عاشق دارد؛ انسانی که خود خالق زیبائی است، در زمانی که قلب جهان از نازیبائی از طپش افتاده است. او پیامبر انسان عادل است، سرگشته در برهوتی که عدل پرپر می زند.
یادش گرامی و نامش جاودان باد!
سیروس بینا
*******
*******
آيا اين است به خاطر آزادی؟
A song by Sara Thomson with Persian Subtitles
سروده زیر که متن آواز ترانه ای از سارا تامسن است، توسط همکاران "گفتمان سیاسی، اجتماعی"، ترجمه و ویرایش شده است.
آی شمایان، ای حاکمان
آن هنگام که برای تسخیر قدرت
برحق بودن را حتا با کسان یا ناکسان
به جنجال و هیاهو می کشید
و برای بقای سلطه ی آسمان واره ی خویش
جنگ ها را، بمب ها را و سلاح را
می سازید و می فروشید و می انبارید
تنها در آتش افروزی است که دریغ ندارید.
کودکان کار، کودکان بیمار، کودکان گرسنه
لحظه لحظه، جان می سپارند،
گریه های مادران یا پدران، خواهران، برادران
اشک های رنج می بارند،
زنان و مردان، جوانان و کودکان،
همه و همه، قربانی بازی قدرت و فساد شمایانند،
و نرم نرمک، با سلاح نوین کشتار جمعی شما، جان می بازند.
هم اینک اما، آمریکا، ثابت کن به من که می فهمی
هم اینک اما، آمریکا، ثابت کن به من که هشیاری
در این سرزمین کیست که برای آزادی جان می بازد؟
بهای آزادی شما را، کیست که می پردازد؟
جنایت، جنایت، باز هم شرارت!
این همه زشتی و پلشتی، آیا برای آزادی ماست یا برای آسایش ما؟
وفاداری به عهد و پیمان، یعنی سودجویی شما در سوداگری؟!
آیا ما اسیران سرزمین دلیران و دلاورانیم؟
قلب پرتپش و پرخروش ما انسان ها،
مگر از بی تفاوتی ها، ساکت و سنگ شده؟
قلب پر شورش و پرجوشش ما انسان ها،
مگر از بی اعتنایی ها، ساکن و سرد شده؟
هان، ای کودکان جهان، این حق شماست
که نغمه سردهید و آواز بخوانید،
که برقصید و دوان دوان بازی کنید،
تا رویاهایتان بال گشایند و آزادانه پرواز کنند.
هنگامی که انسان های بی گناه جان می سپارند،
روسیاهی و ننگ بر دوش حکمرانان نمایانند،
و اگر سکوت کنیم، شایسته ی سرزنشانیم ما،
و اگر به پا نخیزیم، شریک جنایت پیشگانیم ما،
آه و صد آه ... آمریکا، می دانی که ما دل نگرانیم؟
آه، آمریکا، می فهمی که ما می دانیم و آگاهیم؟
در این وادی ناهنجار، کیست که برای رفاه ما جان می بازد؟
بهای آسایش ما را، کیست که می پردازد؟
ای کودکان جهان، آری این حق شماست
که نغمه سردهید و آواز بخوانید،
که برقصید و دوان دوان بازی کنید،
تا رویاهایتان بال گشایند و آزادانه پرواز کنند.
_______________
A song by Sara Thomson with Persian Subtitles
سروده زیر که متن آواز ترانه ای از سارا تامسن است، توسط همکاران "گفتمان سیاسی، اجتماعی"، ترجمه و ویرایش شده است.
آی شمایان، ای حاکمان
آن هنگام که برای تسخیر قدرت
برحق بودن را حتا با کسان یا ناکسان
به جنجال و هیاهو می کشید
و برای بقای سلطه ی آسمان واره ی خویش
جنگ ها را، بمب ها را و سلاح را
می سازید و می فروشید و می انبارید
تنها در آتش افروزی است که دریغ ندارید.
کودکان کار، کودکان بیمار، کودکان گرسنه
لحظه لحظه، جان می سپارند،
گریه های مادران یا پدران، خواهران، برادران
اشک های رنج می بارند،
زنان و مردان، جوانان و کودکان،
همه و همه، قربانی بازی قدرت و فساد شمایانند،
و نرم نرمک، با سلاح نوین کشتار جمعی شما، جان می بازند.
هم اینک اما، آمریکا، ثابت کن به من که می فهمی
هم اینک اما، آمریکا، ثابت کن به من که هشیاری
در این سرزمین کیست که برای آزادی جان می بازد؟
بهای آزادی شما را، کیست که می پردازد؟
جنایت، جنایت، باز هم شرارت!
این همه زشتی و پلشتی، آیا برای آزادی ماست یا برای آسایش ما؟
وفاداری به عهد و پیمان، یعنی سودجویی شما در سوداگری؟!
آیا ما اسیران سرزمین دلیران و دلاورانیم؟
قلب پرتپش و پرخروش ما انسان ها،
مگر از بی تفاوتی ها، ساکت و سنگ شده؟
قلب پر شورش و پرجوشش ما انسان ها،
مگر از بی اعتنایی ها، ساکن و سرد شده؟
هان، ای کودکان جهان، این حق شماست
که نغمه سردهید و آواز بخوانید،
که برقصید و دوان دوان بازی کنید،
تا رویاهایتان بال گشایند و آزادانه پرواز کنند.
هنگامی که انسان های بی گناه جان می سپارند،
روسیاهی و ننگ بر دوش حکمرانان نمایانند،
و اگر سکوت کنیم، شایسته ی سرزنشانیم ما،
و اگر به پا نخیزیم، شریک جنایت پیشگانیم ما،
آه و صد آه ... آمریکا، می دانی که ما دل نگرانیم؟
آه، آمریکا، می فهمی که ما می دانیم و آگاهیم؟
در این وادی ناهنجار، کیست که برای رفاه ما جان می بازد؟
بهای آسایش ما را، کیست که می پردازد؟
ای کودکان جهان، آری این حق شماست
که نغمه سردهید و آواز بخوانید،
که برقصید و دوان دوان بازی کنید،
تا رویاهایتان بال گشایند و آزادانه پرواز کنند.
_______________
سروده ای از مهدی ایزد یار:خور شید می تابد. (The Sun Is Shining)
سروده ای از مهدی ایزد یار:خور شید می تابد
(The Sun Is Shining)
آنگاه که بودن را نمیدانستم با وعده های آسمانی دیواری در تفکرم و صلیبی بر یک دست و
شمشیری بر دست دیگرم نهادم .... و زمانی که خون همزادم بر چهره ام پاشید .... ترسیدم چشمهایم را بستم و از از پشت پلک هایم خورشید را دیدم ....... بدنم در تاریکی سیاهی غوطه ور بود .
من شب را دوست دارم شب تاریک را . شب از حرکت است و روز نیز از حرکت زمین .. ولی شب سیاه و تاریک را دوست ندارم .... شب سیاه شبی است طبیعی ولی شب سیاه شبی است بد شبی است خفقان آور شبی است که از سیاهی قلب های بد جریان می یابد شبی است که آزادی را می خورد نوشته کتاب ها را از چشمان تو پنهان و دوست داشتن را بیمار می کند .
خور شید می تابد
خورشید می تابد
ولی آسمان سیاه و تاریک است
حس نمی کنی
کسی در کنار تو ایستاده
که قطرات نور را
با سیاهی قلبش می دزدد .
نوشته : مهدی ایزدیار
1990/4/27
طرح، نوشته، سروده وخوانش :
مهدی ایزد یار
بیست وهفتم مه 199
(The Sun Is Shining)
آنگاه که بودن را نمیدانستم با وعده های آسمانی دیواری در تفکرم و صلیبی بر یک دست و
شمشیری بر دست دیگرم نهادم .... و زمانی که خون همزادم بر چهره ام پاشید .... ترسیدم چشمهایم را بستم و از از پشت پلک هایم خورشید را دیدم ....... بدنم در تاریکی سیاهی غوطه ور بود .
من شب را دوست دارم شب تاریک را . شب از حرکت است و روز نیز از حرکت زمین .. ولی شب سیاه و تاریک را دوست ندارم .... شب سیاه شبی است طبیعی ولی شب سیاه شبی است بد شبی است خفقان آور شبی است که از سیاهی قلب های بد جریان می یابد شبی است که آزادی را می خورد نوشته کتاب ها را از چشمان تو پنهان و دوست داشتن را بیمار می کند .
خور شید می تابد
خورشید می تابد
ولی آسمان سیاه و تاریک است
حس نمی کنی
کسی در کنار تو ایستاده
که قطرات نور را
با سیاهی قلبش می دزدد .
نوشته : مهدی ایزدیار
1990/4/27
طرح، نوشته، سروده وخوانش :
مهدی ایزد یار
بیست وهفتم مه 199
*****
*****
شنبه 17 تیر ماه 1396: 8 ژوئیه 2017
رای دادن در هر حکومتی اصولا به موجودیت آن حکومت، حقانیت، رسمیت و ثبات میبخشد.
شرکت ایرانیان هر 4 سال یکبار درپروسه ی انتخابات مسئله ی قابل ملاحظه ای است که
البته دلایل مستدل اجتماعی - سیاسی برای این امر وجود دارد
با توجه به اوضاعی که در چندین دهه ی اخیر در ایران و در سایر نقاط دنیا شاهد آن بوده ایم، تحت شرایط مستبدانه ی موجود، به نظر نمیرسد که مردم به سه دلیل عمده ی زیر بتوانند به، اهداف اجتماعی - سیاسی خود را از طریق "انتخابات" دست بیابند.
1. تمرکز قدرت تنها در دست تعداد معدودی واجد شرایط است.
2. تنها تعداد معدود افراد واجد شرایط قادر به شرکت در مذاکرات تعیین کننده هستند.
3. به ندرت احقاق حقوق و پیشرفت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، در اینگونه انتخابات
.صورت گرفته است
برای بازدید از اسلاید های بحث دکتر عبدی جوادزاده در
مورد انتخابات در ایران، اینجا کلیک کنید
************
شنبه 17 تیر ماه 1396: 8 ژوئیه 2017
رای دادن در هر حکومتی اصولا به موجودیت آن حکومت، حقانیت، رسمیت و ثبات میبخشد.
شرکت ایرانیان هر 4 سال یکبار درپروسه ی انتخابات مسئله ی قابل ملاحظه ای است که
البته دلایل مستدل اجتماعی - سیاسی برای این امر وجود دارد
البته دلایل مستدل اجتماعی - سیاسی برای این امر وجود دارد
با توجه به اوضاعی که در چندین دهه ی اخیر در ایران و در سایر نقاط دنیا شاهد آن بوده ایم، تحت شرایط مستبدانه ی موجود، به نظر نمیرسد که مردم به سه دلیل عمده ی زیر بتوانند به، اهداف اجتماعی - سیاسی خود را از طریق "انتخابات" دست بیابند.
1. تمرکز قدرت تنها در دست تعداد معدودی واجد شرایط است.
2. تنها تعداد معدود افراد واجد شرایط قادر به شرکت در مذاکرات تعیین کننده هستند.
3. به ندرت احقاق حقوق و پیشرفت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، در اینگونه انتخابات
.صورت گرفته است
برای بازدید از اسلاید های بحث دکتر عبدی جوادزاده در
مورد انتخابات در ایران، اینجا کلیک کنید
************
شنبه 23 اردیبهشت1396
شنبه 13 ماه مه 2017
ادامه ی گفتگو با دکتر عبدی جواد زاده
شنبه 23 اردیبهشت1396
ادامه ی گفتگو با دکتر عبدی جواد زاده
"سیاست های ترامپ و نژاد پرستی"
شنبه 16 اردیبهشت1396
شنبه 6 ماه مه 2017
گفتگو با دکتر عبدی جوادزاده
شنبه 16 اردیبهشت1396
شنبه 6 ماه مه 2017
گفتگو با دکتر عبدی جوادزاده
"سیاست نئولیبرالی ترامپ: سیاست داخلی در آمریکا و سیاست خارجی در خاور میانه"
************
17 دسامبر
2016
************
17 دسامبر 2016
;شکل و ماهیت در روش شناسی کارل مارکس
ایران و تحولات جهان سرمایه داری
با پویان
؛تغییر امکان پذیر بوده و خواهد بود !؛
مطلبی از عقاب
از همکاران اداره کننده ی جلسات بحث و گفتگو
اخیرا مسائلی در دنیای مجازی پالتالک اتفاق میافته (البته سابقه هم دارد) که مجبورم کرد نکاتی را یادآوری کنم با اینکه به روند و ادامه کاری اطاق گفتمان سیاسی و اجتماعی
.....اعتقاد راسخ دارم
؛تغییر امکان پذیر بوده و خواهد بود !؛
مطلبی از عقاب
از همکاران اداره کننده ی جلسات بحث و گفتگو
از همکاران اداره کننده ی جلسات بحث و گفتگو
اخیرا مسائلی در دنیای مجازی پالتالک اتفاق میافته (البته سابقه هم دارد) که مجبورم کرد نکاتی را یادآوری کنم با اینکه به روند و ادامه کاری اطاق گفتمان سیاسی و اجتماعی
.....اعتقاد راسخ دارم
کارگران جهان، به پاخيزيد
طرح، نوشته، سروده و خوانش
از مهدی ایزد یار ......
طرح، نوشته، سروده و خوانش
از مهدی ایزد یار ......
*****
*****
باغی هست
فیلمی از مسعود رئوف
*****
شنبه4 مارس 1395
ریاست جمهوری ترامپ وپیامدهای سیاسی و اجتماعی آن
با
*****
Buffy Sainte-Merie
****
A Hard Rain's Gonna Fall
Joan Baez
******
*****
*******
فایل های صوتی
ریاست جمهوری ترامپ وپیامدهای سیاسی و اجتماعی آن
2-18-2017
(قسمت اول)
*******
*****
شنبه4 مارس 1395
ریاست جمهوری ترامپ وپیامدهای سیاسی و اجتماعی آن
ریاست جمهوری ترامپ وپیامدهای سیاسی و اجتماعی آن
با
*****
Buffy Sainte-Merie
****
A Hard Rain's Gonna FallJoan Baez
******
*****
*******
فایل های صوتی
ریاست جمهوری ترامپ وپیامدهای سیاسی و اجتماعی آن
2-18-2017
(قسمت اول)
*******
Tom Juravich
UMass, Amherst.
UMass, Amherst.
Professor, Interim Director of the Labor Center
****
ترانه سرا و آهنگساز: جو جنکس
***********
از طرف تمام اعضاء گروه کر بهار به تمام آزادی خواهان در سرتاسر جهان
به امید سوختن تمام قفس ها و رها شدن پرندگان
سروده ی سعید سلطانپور
زده شعله در چمن در شب وطن خون ارغوان ها
تو ای بانگ شور افکن تا سحر بزن شعله تا کران ها
که در خون خستگان دل شکستگان آرمیده طوفان
به آیندگان نگر در زمان بنگر بردمیده طوفان
قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
که لبخند آزادی خوشه شادی تا سحر بروید
سرود ستاره را موج تشنه با آهوان بگوید
ستاره ستیزد و شب گریزد و صبح روشن آید
زند بال و پر ز نو آن کبوتر و سوی میهن آید
گرفته تمام شب شاخه ای به لب سرخ و گرده افشان
پرد گرده گسترد دانه پرورد سر زند بهاران
قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
که لبخند آزادی خوشه شادی تا سحر بروید
سرود ستاره را موج تشنه با آهوان بگوید
Professor, Interim Director of the Labor Center
****
ترانه سرا و آهنگساز: جو جنکس
***********
***********
از طرف تمام اعضاء گروه کر بهار به تمام آزادی خواهان در سرتاسر جهان
به امید سوختن تمام قفس ها و رها شدن پرندگان
سروده ی سعید سلطانپور
زده شعله در چمن در شب وطن خون ارغوان ها
تو ای بانگ شور افکن تا سحر بزن شعله تا کران ها
که در خون خستگان دل شکستگان آرمیده طوفان
به آیندگان نگر در زمان بنگر بردمیده طوفان
قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
که لبخند آزادی خوشه شادی تا سحر بروید
سرود ستاره را موج تشنه با آهوان بگوید
ستاره ستیزد و شب گریزد و صبح روشن آید
زند بال و پر ز نو آن کبوتر و سوی میهن آید
گرفته تمام شب شاخه ای به لب سرخ و گرده افشان
پرد گرده گسترد دانه پرورد سر زند بهاران
قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را
که لبخند آزادی خوشه شادی تا سحر بروید
سرود ستاره را موج تشنه با آهوان بگوید
**********
**********
*****
*****
گفتمان سیاسی اجتماعی
گفتمان سیاسی اجتماعی
No comments:
Post a Comment