گفتمان سیاسی اجتماعی
***************Paltalk-->View all--> All Languages--> Iran-->Iran Goftemaan Siasi Ejtemaaee
8 شب اروپای مرکزی - 10:30 شب تهران - 2بعدازظهر نیویورک
*************
بیست وهفتم دیماه 1399-16 ژانویه 2021
شیوه های مقابله با خشونت دولتی و مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی ایران :با جابر کلیبی شیوه های مقابله باخشونت دولتی و مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی ایران
منشاء خشونت(سرکوب) در جامعه
در جوامع سنتی عقب مانده، بویژه در آنهایی که حاکمیت اسلامی برقرار است، خشونت نهادینه شده و در اساسی ترین هسته های جامعه، یعنی خانواده، مدرسه و ...، اعمال می شود.
بنا بر این ریشه های خشونت را باید در مذهب و سنت های ارتجاعی باقی مانده از دوران های بربریت جستجو کرد.
حکومت اسلامی ایران آینه تمام نمایی از همه خصلت های ضد بشری در جهان است و ما در طول تاریخ کمتر با نمونه ای این چنین که در همه زوایای جامعه از پوشش افراد، بویژه زنان گرفته تا رفتار و کردار انسانها، موزیک، تفریح، ورزش و …، خشونت بکار می برد. هر جنبش اعتراضی و هرگونه مخالفت را بشدت سرکوب می کند. حکومت اسلامی حاکم بر ایران در عین حال یک حکومت سرمایه داری است که برای حفظ منافع چپاولگرانه سرمایه داران بربریت را به جامعه تحمیل کرده است. در چنین شرایطی تنها با سرنگونی رژیم می توان به آزادی رسید. سرنگونی حکومت اسلامی اما، با هیچ وسیله ای جز قهر انقلابی امکان پذیر نیست.
تفاوت خشونت با قهر انقلابی
برخی «قهرانقلابی» علیه رژیم را با «خشونت» یکسان می دانند و می کوشند مبارزه قهر آمیز علیه رژیم را خشونت طلبی عنوان کنند. در حالیکه میان مقوله «خشونت» و مقوله «قهر انقلابی» تفاوت ماهوی وجود دارد. خشونت می تواند فیزیکی یا غیر فیزیکی باشد و زمانی است که برای پایمال کردن حقوق انسانها، تحقیر آنها و سرکوب آزادی ها بکار گرفته می شود. در حالیکه قهر انقلابی دقیقا خلاف آنست و برای کسب حقوق و تحقق رهایی انسانها علیه یک رژیم ضد مردمی اعمال می شود.
شیوه مبارزه علیه رژیم چگونه تعیین می شود؟
شیوه های مبارزه علیه این یا آن رژیم را شرایط عمومی حاکم بر جامعه و اعمال قدرت حاکمیت در مقابل مخالفان و جنبش های اجتماعی تعیین می کند. بنا بر این در مقابل رژیم هایی از قبیل حکومت اسلامی در ایران، که خود خشونت و سرکوب سازمان یافته در همه زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، جنسیتی و …، است، راه دیگری جز مبارزه قهر آمیز برای رها کردن جامعه از سلُطه چنین رژیمی وجود ندارد. تجربه ۴۳ سال مبارزه در ایران به روشنی خط بطلان بر همه کوششها و تلاش های مسالمت آمیز و علنی کشیده است
هنگامی سخن از مبارزه قهر آمیز می رود، قبل از هر چیز منظور محتوای سیاسی و طبقاتی این مبارزه است که کلیت رژیم را هدف قرار می دهد و به جای دیکتاتوری فاشیستی-مذهبی یک نظام دموکراتیک شورایی را جایگزین آن می کند. طبعا سازماندهی چنین مبارزه ای مخفی است و در میان توده های زحمت کش انجام می گیرد
سازماندهی سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی
این سازماندهی با توجه به گستردگی و سرکوب سازمان یافته می تواند از طریق هسته های مخفیِ پراکنده در سطح جامعه و در میان توده های زحمت کش انجام بگیرد. در سطوح مختلف جامعه و در میان اقشار و طبقات زحمت کش، کارگران(در شهر و روستا)، معلمان، پرستاران، دانشجویان و در یک کلام، هر جا که توده های مردم هستند، بنا بر شرایط و امکانات هر بخش سازماندهی هسته ای مخفی برای تدارک سرنگونی رژیم انجام می گیرد
ـ مبارزه مسلحانه، به عنوان شکل اصلی مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی حاکم
روشن است که برای سرنگونی یک رژیم فاشیستی-اسلامی که هر حرکت و مخالفت اجتماعی را به شدت سرکوب می کند راه دیگری جز مبارزه مسلحانه انقلابی وجود ندارد. تجربه های جهانی نیز گویای این واقعیت است که تاکنون هیچ رژیم ضد مردمی از راههای مسالمت آمیز جای خود را به یک رژیم مردمی و دموکراتیک نداده است. همه انقلابات، از انقلاب فرانسه، انقلاب اکتبر، انقلاب چین، کوبا، ویتنام و نیز تجربه مبارزه در ایران اهمیت مبارزه مسلحانه برای رهایی جامعه از یوغ استبداد را مطرح می کنند. مبارزه مسلحانه در سیاهکل، در سال ۴۹، نیز بنحو روشنی تایید این واقعیت است که آغاز مبارزه مسلحانه توسط چریک های فدایی خلق دوران جدیدی را در مبارزات اجتماعی رقم زد و سرنگونی رژیم شاهی را تسریع بخشید. البته سیر بعدی چریک های فدایی خلق که بخش عمده ی آن (سازمان چریک های فدایی خلق ایران به رهبری گروه فرخ نگهدار) درست در آستانه سقوط نظام شاهی، در سیاست و عمل به نفی آشکار مبارزه مسلحانه پرداخت، همه دست آوردهای انقلابی جنبش سیاهکل را لگد مال کرد و تبدیل به یک نیروی ارتجاعی گردید که در تحکیم رژیم فاشیست اسلامی نقش بزرگی ایفا کرد
شیوه های مقابله با خشونت دولتی و مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی ایران
شیوه های مقابله باخشونت دولتی و مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی ایران
منشاء خشونت(سرکوب) در جامعه
در جوامع سنتی عقب مانده، بویژه در آنهایی که حاکمیت اسلامی برقرار است، خشونت نهادینه شده و در اساسی ترین هسته های جامعه، یعنی خانواده، مدرسه و ...، اعمال می شود.
بنا بر این ریشه های خشونت را باید در مذهب و سنت های ارتجاعی باقی مانده از دوران های بربریت جستجو کرد.
حکومت اسلامی ایران آینه تمام نمایی از همه خصلت های ضد بشری در جهان است و ما در طول تاریخ کمتر با نمونه ای این چنین که در همه زوایای جامعه از پوشش افراد، بویژه زنان گرفته تا رفتار و کردار انسانها، موزیک، تفریح، ورزش و …، خشونت بکار می برد. هر جنبش اعتراضی و هرگونه مخالفت را بشدت سرکوب می کند. حکومت اسلامی حاکم بر ایران در عین حال یک حکومت سرمایه داری است که برای حفظ منافع چپاولگرانه سرمایه داران بربریت را به جامعه تحمیل کرده است. در چنین شرایطی تنها با سرنگونی رژیم می توان به آزادی رسید. سرنگونی حکومت اسلامی اما، با هیچ وسیله ای جز قهر انقلابی امکان پذیر نیست.
تفاوت خشونت با قهر انقلابی
برخی «قهرانقلابی» علیه رژیم را با «خشونت» یکسان می دانند و می کوشند مبارزه قهر آمیز علیه رژیم را خشونت طلبی عنوان کنند. در حالیکه میان مقوله «خشونت» و مقوله «قهر انقلابی» تفاوت ماهوی وجود دارد. خشونت می تواند فیزیکی یا غیر فیزیکی باشد و زمانی است که برای پایمال کردن حقوق انسانها، تحقیر آنها و سرکوب آزادی ها بکار گرفته می شود. در حالیکه قهر انقلابی دقیقا خلاف آنست و برای کسب حقوق و تحقق رهایی انسانها علیه یک رژیم ضد مردمی اعمال می شود.
شیوه مبارزه علیه رژیم چگونه تعیین می شود؟
شیوه های مبارزه علیه این یا آن رژیم را شرایط عمومی حاکم بر جامعه و اعمال قدرت حاکمیت در مقابل مخالفان و جنبش های اجتماعی تعیین می کند. بنا بر این در مقابل رژیم هایی از قبیل حکومت اسلامی در ایران، که خود خشونت و سرکوب سازمان یافته در همه زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، جنسیتی و …، است، راه دیگری جز مبارزه قهر آمیز برای رها کردن جامعه از سلُطه چنین رژیمی وجود ندارد. تجربه ۴۳ سال مبارزه در ایران به روشنی خط بطلان بر همه کوششها و تلاش های مسالمت آمیز و علنی کشیده است
هنگامی سخن از مبارزه قهر آمیز می رود، قبل از هر چیز منظور محتوای سیاسی و طبقاتی این مبارزه است که کلیت رژیم را هدف قرار می دهد و به جای دیکتاتوری فاشیستی-مذهبی یک نظام دموکراتیک شورایی را جایگزین آن می کند. طبعا سازماندهی چنین مبارزه ای مخفی است و در میان توده های زحمت کش انجام می گیرد
سازماندهی سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی
این سازماندهی با توجه به گستردگی و سرکوب سازمان یافته می تواند از طریق هسته های مخفیِ پراکنده در سطح جامعه و در میان توده های زحمت کش انجام بگیرد. در سطوح مختلف جامعه و در میان اقشار و طبقات زحمت کش، کارگران(در شهر و روستا)، معلمان، پرستاران، دانشجویان و در یک کلام، هر جا که توده های مردم هستند، بنا بر شرایط و امکانات هر بخش سازماندهی هسته ای مخفی برای تدارک سرنگونی رژیم انجام می گیرد
ـ مبارزه مسلحانه، به عنوان شکل اصلی مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی حاکم
روشن است که برای سرنگونی یک رژیم فاشیستی-اسلامی که هر حرکت و مخالفت اجتماعی را به شدت سرکوب می کند راه دیگری جز مبارزه مسلحانه انقلابی وجود ندارد. تجربه های جهانی نیز گویای این واقعیت است که تاکنون هیچ رژیم ضد مردمی از راههای مسالمت آمیز جای خود را به یک رژیم مردمی و دموکراتیک نداده است. همه انقلابات، از انقلاب فرانسه، انقلاب اکتبر، انقلاب چین، کوبا، ویتنام و نیز تجربه مبارزه در ایران اهمیت مبارزه مسلحانه برای رهایی جامعه از یوغ استبداد را مطرح می کنند. مبارزه مسلحانه در سیاهکل، در سال ۴۹، نیز بنحو روشنی تایید این واقعیت است که آغاز مبارزه مسلحانه توسط چریک های فدایی خلق دوران جدیدی را در مبارزات اجتماعی رقم زد و سرنگونی رژیم شاهی را تسریع بخشید. البته سیر بعدی چریک های فدایی خلق که بخش عمده ی آن (سازمان چریک های فدایی خلق ایران به رهبری گروه فرخ نگهدار) درست در آستانه سقوط نظام شاهی، در سیاست و عمل به نفی آشکار مبارزه مسلحانه پرداخت، همه دست آوردهای انقلابی جنبش سیاهکل را لگد مال کرد و تبدیل به یک نیروی ارتجاعی گردید که در تحکیم رژیم فاشیست اسلامی نقش بزرگی ایفا کرد
No comments:
Post a Comment