Sunday, August 28, 2022

سوم سپتامبر -12 شهریور: كنكاشي درشكل گيری:"دولت ملت"

 گفتمان سیاسی اجتماعی


زمان شروع برنامه به شرح زیر خواهد بود

20:00 اروپای مرکزی - 22:30 تهران - 14:00  نیویورک

*******
3 سپتامبر 2022 -12 شهریور1401

کنکاشی در شکل گیری:"دولت ملت"

با پویان:
عضو سابق کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج و فعال سیاسی
فایل های یوتیوب/صوتی
بخش-1      بخش-2    

ناسيوناليسم بمثابه ايدیولوژی دولت ملت سرزميني، خود حاصل توامان هويت جوامع نوين و نيروی محركه صنعتي شدن در این جوامع است. در اين رابطه ناسيوناليسم بعنوان زيربنای، جغرافيایي سياسي، ساختار اجتماعی-اقتصادی جهانی نقشی تعیین کننده دارد و بدین ترتیب امر خودآگاهی اجتماعي در همين رابطه تکامل می یابد.
ناسيوناليسم از ابتدای شكل گيری ساختاری بسيار با دوام و پايدار بوده است. حتی در دوران تاریخی جهانی شدن سرمایه بمثابه یک رابطه اجتماعی
، ناسيوناليسم مصرانه در جهت باز تولید خود تلاش میکند. این مسله به وضوح در كشورهایی نظير، امريكا، روسيه، ژاپن، لهستان، برزيل و چين و فرانسه قابل رویت است و نقش آن درسازمان دهی سياسی چه در داخل و چه در روابط بین المللی قابل مشاهده است.
حال اين قدرت سترگ ناسيوناليسم را چگونه میتوان توضيح داد؟ قبل از هر چیز باید مشخص كنيم که "ملت چيست". چرا که ناسيونالیسم برگرفته ايمانی و ايدیولوژیک از ملت است. 
***

ناظم حکمت

*******

گرامی باد روز جهانی کارگر

به مناسبت روز جهانی کارگر: طرحی از آیدا  پایدار

*******
******
******
********

***************

***********

زمین این حجم گردان بهار را تجربه می کند ... و انسان

 کشتار و نابودی را...

سال نو را به کُرۀ زمین و درختان و گل های بهاری آن تبریک گفته، و شَرم خود را از اینکه میهمانان نا مناسبی برای کُرۀ زمین هستیم ابراز می کنیم.


گفتمان سیاسی اجتماعی، اول بهار 1401

 بهاران خجسته باد

 
  نوروز 1401

 تا اطلاع ثانوی برنامه ی گفت و شنود  نخواهیم داشت. 
****
Ode To Joy
********

************
*********
*******

سروده ای از محسن رجب زاده در وصف زنده یاد داود مدائن


******

***********
آبان
سروده ای از محسن رجب زاده 
باز پاییز با طراوت 
با صدای باد و باران
کوچه های رنگ‌بندی 
با گل و برگ درختان
رنگ های سرخ و خونین 
یادگار ماه آبان 
ماه آبان و جوانان
می درد جامه به تن ، آن مام میهن
می غرد کوه دماوند
تا به کی در سوگ نشستن
تا به کی در سوگ یاران
اندک اندک گرد هم ما جمع آییم 
داد خون عاشقان را می ستانیم

محسن ۲. ۸. ۱۴۰۰
*******
***********
***************
********
*******************
*************************
سروده ای از مهدی ایزدیار

روز ها  می گذرند
...................

روز ها می گذرند

همچون  تیرِ کمانی،

 

و من در رأسِ تیرِ کمانِ سرنوشت

در چشم هایم

و در قلبم

از وحشتِ بر خوردِ با انتها

 صفیرِ صدای درد می شوم،

و خود خواهی کمان تیر را

همچون  سیلیِ سرنوشت، در زیرِ چشم هایم

همراه با آبِ اشک هایم  اعتراض.

 

زمان می گذرد

افتان و خیزان

راه را می سازم

و شادیِ بزرگ را

در پشتِ سر

به جای می گذارم،

 

و خود، شادی را

در پنهان ترین  پستوی وجودم

همراه با دانستن راهِ گذشته

با اشک

خنده می شوم

و صورتِ کبودم

خندان

درد می کشد.

و عبور خویش را از فراز

به حسِّ روز ها، که می گذرند

مبدّل می کنم،

و شب به افتادن

و روز را به بلند شدن

و تکرار را همراهِ آبِ خونِ سبزم

راه می سازم

و شادی را

همچون زوزۀ تیری

از دریچۀ گوش هایم

به قلبم

جاری.

 

من قطرۀ کوچک روز را

در سیاهیِ شب، می فهمم

و روز را در دلِ این شبِ بزرگ

دوست دارم

 

و می خواهم

روز را همچون نوزادِ کوچکِ خوب

در دلِ این شبِ بزرگ

از شیرِ سفیدِ پستان هایم

سیر کنم .

 

و روزی

روز

همچون جوانی

مرا به فراموشیِ کبودیِ صورتم

راه خواهد برد

 ومن

دردِ صورتم را

به یاد خواهم آورد

و همراهِ روز

شب را

به میهمانی

به دیدنِ درختانِ سبزِ باغ

دعوت خواهم کرد .

 

... من قطرۀ کوچک روز را

    در عمقِ سیاهی شب

    دیدم

      و صورتم از درد

         تیر کشید .

ص183

مهدی ایزدیار(فصل پنجم)

اسپانیا. موستولس 1987

********
****************
**************************

نـادیا انجمن

.نا د یا انجمن شاعر افغان که در 25 سالگی  به دست همسرش  به قتل رسید 

نادیا انجمن، دانشجوی بیست و پنج ساله و زن غزل سرای افغان در پاییز هشت سال پیش به دست شوهرش که کارمند دانشکده ادبیات بود به قتل رسید و به جای پر پرواز یافتن، جسم بی جانش راهی گورستان شد،  دنیا به کام نادیا  زهر شد،آن مشت ستمگری که بر دهانش کوبیده شد همه نغمه ها و نجواهایش را برای همیشه خاموش کرد
یادش گرامی

  سروده ای از نادیا انجمن 

نيست شوقی که زبان باز کنم، از چه بخوانم؟

من که منفور زمانم، چه بخوانم‌ ؟ چه نخوانم

چه بگويم سخن از شهد، که زهر است به کامم

وای از مشت ستمگر که بکوبيده دهانم

نيست غمخوار مرا در همه دنيا که بنازم

چه بگريم، چه بخندم، چه بميرم، چه بمانم

من و اين کنج اسارت، غم ناکامی و حسرت

که عبث زاده‌ام و مهر ببايد به دهانم

دانم ای دل که بهاران بود و موسم عشرت

من پربسته چه سازم که پريدن نتوانم

گرچه ديری است خموشم، نرود نغمه ز يادم

زان که هر لحظه به نجوا سخن از دل برهانم

ياد آن روز گرامی که قفس را بشکافم

سر برون آرم از اين عزلت و مستانه بخوانم

من نه آن بيد ضعيفم که ز هر باد بلرزم

دخت افغانم و برجاست که دايم به فغانم

چند ویدیو درباره ی نـادیا انجمن





*************************
**************
********

*************
********

*****

************
"موسیقی در مورد" استثمار نیروی کار در طول تاریخ

دیوید روویکس (متولد 10 آوریل 1967) خواننده / ترانه سرا و آنارشیست آمریکایی است. موسیقی وی به مطالبی مانند جنگ عراق 2003 ، ضد جهانی سازی و عدالت اجتماعی می پردازد. اوهمیشه از اجرای ترانه های خود در اعتراضات و تظاهرات حمایت کرده است.
**********

*******

گرامی باد  16 آذر، روز دانشجو   

********
تهیه و تنظیم: عقاب

*********

*******

آموزش استفاده از پلتاک جدید - از عقاب 

**********

*************

گفتمان سیاسی اجتماعی

  

No comments:

Post a Comment