Saturday, May 5, 2018

گفت و شنودی درباره ی " فمینیسم"

گفتمان سیاسی اجتماعی

*******************************
******************
**********
******
***

Paltak à View all  à All Languagesà Iran
**********
********
شنبه 15 اردیبهشت 1397 
2018 پنجم ماه مه 



"گفت و شنودی درباره ی " فمینیسم 
  با
 عبدی جواد زاده
  استاد جامعه شناسی در آمریکا
هدف از این گفتگو و شنود بررسی نظرات گوناگون، در رابطه  با  مقوله ی  فمینیسم و نظام سرمایه داری است
در سال های نخست جنبش آزاد سازی زنان، بحث بر سر روابط فمینیسم، سرمایه داری و مارکسیسم بود.  توجه به مقوله ی کار، فمینیسم را به فمینیسم هژمونیک یا جریان اصلی فمینیسم در ایالات متحدۀ آمریکا تبدیل کرد؛ پشتیبانی کلی از "برابری" توسط فمینیست ها که می توانست در خدمت زنان باشد، با تغییر سیاست های کلان سرمایه، در خدمت به نیازهای نظام سرمایه داری جهانی منجر شد. امروزه روز، فمینیسم با انتقاد نابسامان از نئولیبرالیسم، مسائل مربوط به طبقه و نژاد را رها کرده است و به همین علت انگیزشی ساختاری برای جهانی شدن سرمایه محسوب می شود. فمینیسم آمریكایی در جلب زنان طبقه ی متوسط بسیار موفق بوده است، اما با منافع شركت هایی که بی رحمانه بیشتر زنان جهان را مورد سواستفاده یا حاشیه قرار می دهند، همسو می شود و جشن می گیرد. در این گفت و شنود  به مشکلات کنونی زنان   و اینکه آیا فمینیسم امروز می تواند برخی از این مشکلات  را  حل کند  پرداخته خواهد شد 

      با حضور     
   و 
هما مرادی


متخصص علوم تربیتی و فعال حقوق زنان
 "به زعم لوئیزه اف پوش ،از صاحب نظران فمینیست آلمانی، فمینیسم تئوری جنبش عدالت خواهی جنسیتی است"
فمینیسم هرگز ادعای ایدیولوژیک بودن را نداشته است و به همین دلیل در زندان انحصارحقیقت به بند کشیده نشده است. جهان بینی و یا پلت‌فرم حزب جهانی هم نیست
وهمین خصوصیت یکی از دلایل بالندگی آن شده و بدون آنکه گروهی "پیشرو" کادر وکمیته ی مرکزی آنرا  سازماندهی کنند روز به روز در سراسر جهان وسعت بیشتری می یابد
فمینیست ها را هرگز نمی توان جمع بست، چرا که به طبقه و اقشار گوناگونی متعلقند، و جایگاه  طبقاتی، آنها  را بعضا  در مقابل هم قرار می دهد، 
مبارزه فمینیست ها بین المللی ست اما "یک" جنبش نیست، به همین دلیل در ادبیات فمینیستی از جنبشها ی زنان سخن گفته میشود
این نوع سازمانیابی و حرکت اجتماعی در نوع خود بی نظیر است و در تعاریف تا کنون موجود جای نمی گیرد. احکام کلی در رابطه با ان نمی توان صادر کرد، و تهیه آمار و ارقام به دلیل پراگندگی خواستگاههای بعضا متضاد بسیار پر خرج و به سختی قابل اجراست.  جنبش های فمینیستی تقریبا در تمامی جوامع جهان که ساختار عمومی آنها مرد محور است ، حرکتی مزاحم، بی معنا، مسخره ،بی ارزش، غیر علمی، (آشکار و یا پنهان ) قلمداد میشود. کسانی که معتقد به سیستم سرمایه داری هستند، فمینیست ها را جیره خوار چپ ها می دانند و به همین دلیل  ادعا می کنند، فمینیست ها هم مرده اند، و چپها هم مبارزات زنان را لیبرالیستی دانسته و آنرا  در خدمت سیستم کاپیتالیستی و نئو لیبرالیستی  می دانند 
  فمینیسم فریاد حق طلبانه ی زنان در طول تاریخ  علیه بردگی، اسارت،  شکنجه و خشونت ساختاری، بی عدالتی و نا برابری ست. این فریاد، فریاد زنان است اما این مبارزه زنانه نیست،مبارزه انسان و انسانیت است


فایل های صوتی/ ویدیو
*******
*****
***
**
*
******
*******

کارگران جهان، به پاخيزيد 

 سروده ای ازجوهيل، برگردان،  پرتوياران وخوانش علی پيچگاه، طرح: ساسان دانش

*********
************
شنبه بیست وپنجم فروردین 1397 

2018 چهاردهم آوریل

نقد وبررسی فرآيند، پراتيك و خودآگاهی اجتماعی

با پویان

 عضو سابق کنفدراسيون دانشجويان ايرانی در خارج 
و
 فعال سياسی

آموزه ی مترياليستی[ناظربر] تغيير محيط و تغييرتربيت فراموش ميكند كه محيط بايد بوسيله ی إنسان ها دگرگون شود و تربيت كننده خود بايد تربيت شود. اين آموزه ناگزير بايد جامعه را در دو بخش مورد مطالعه قرار دهد كه يكي از اين دو بخش ورأی [بررسي] اين آموزه قرار ميگرد . توأمان بودن دگرگون سازی محيط و فعاليت إنسان با خود-دگرگون سازی تنها به مثابه ی پراتيك انقلابی دريافته و به گونه ی عقلاني فهميده ميشود"
ماركس : تز هاي راجع به فوئر بأخ

*********

زندانی

برای دیدن کلیپ یوتیوب اینجا کلیک کنید


  زندانی - کاری از مهدی ایزد یار



 زندانی - کاری تازه از مهدی ایزد یار


طرح، نوشته، سروده و خوانش

 از مهدی ایزد یار ......

 بیست و پنج مارس  2017



تور ها   ساختند و قصه ها پرداختند     زنجیر ها  تافته کردند  و  دیوارها کشیدند     شمشیر ها  گداختند   و به هم پیوند زدند  تا پر قدرت ترین  و زیبا ترین طبیعت  که نشان دوست داشتن  و زندگی است را به حبس بکشند   تا صدای آنهایی را  که با بیانشان می توانند  قدرت تیز جنایت  ظلم و دروغ را ذوب کنند به بند به کشند    آنان  غافل از آنند که زندگی، شور و دوست داشتن را نمی توان به بند کشید  فریاد آزادی خواهی  و آزادی خواهان را  خیال خامی است خاموش کردن ......... تا خورشید نیرو بخش  تا باران  زندگی زا   تا زمین  زاینده    در من و تو  و تو ای آزادی  ظاهرا  به بند کشیده   وجود دارد   می توان ...فریاد زد 

         ... زندانی 

          

          لبریز از توام

              ای توان پر شور خورشید

          

           از تو می نوشم 

               ای لطافت خوب باران 



           انکارم   نمی توان کرد    
       

مهدی ایزد یار ...... بیست و پنج مارس  2017 





******
 دو کارجدید از عقاب

رود ، سرودی از آلبوم شراره های آفتاب و شعری از سعید سلطان پور و با صدای

 داوود اردلان و موسیقی از مهرداد برآن که اولین پخش آن در آذر ماه سال ۱۳۵۷

 است
*********


آچیل سحر

شعری از کریم مشروطه چی

اجرا یعقوب ظروفچی

آذربایجان فولکلوریک سرودی

تاریخ انتشار دهه ۱۳۵۰


********
*******

شنبه 7 مرداد  1396 : 29 ژوئیه 2017

:جلسات بحث و گفتگو در پلتاک

  نتایج و تاثیر آن  بر ما  و دیگران 

فردا، شنبه 7 مرداد 1396 ، 29 ژوئیه ی 2017 ، جلسه ای در مورد "مباحث در پلتاک، نتایج و تاثیر آن بر ما و دیگران" خواهیم داشت تا به یاری یکدیگر تلاش کنیم پاسخی برای این  پرسش  بیابیم. حضور و شرکت  شما در این جلسه و بحث و
بررسی در مورد بالا، بی شک در هر چه بهتر برگزار کردن این گونه جلسات تاثیر گذار خواهد بود

 برای آگاهی از نظرات دوستان اداره کننده ی این گونه جلسات در گفتمان سیاسی اجتماعی،  تظر شما را به مطالعه ی 
مطالب زیر جلب میکنیم




؛تغییر امکان پذیر بوده و خواهد بود !؛ 

مطلبی از عقاب



از همکاران اداره کننده ی جلسات  بحث و گفتگو 

اخیرا مسائلی در دنیای مجازی پالتالک اتفاق میافته (البته سابقه هم دارد) که مجبورم کرد نکاتی را یادآوری کنم با اینکه به روند و ادامه کاری اطاق گفتمان سیاسی و اجتماعی 
.....اعتقاد راسخ دارم

*************************

آيا اين است به خاطر آزادی؟

A song by Sara Thomson  with  Persian  Subtitles
سروده زیر که متن آواز ترانه ای از سارا تامسن است، توسط همکاران "گفتمان سیاسی، اجتماعی"، ترجمه  و ویرایش شده است.


آی شمایان، ای حاکمان
آن هنگام که برای تسخیر قدرت
برحق بودن را حتا با کسان یا ناکسان
به جنجال و هیاهو می کشید
و برای بقای سلطه ی آسمان واره ی خویش
جنگ ها را، بمب ها را و سلاح را 
می سازید و می فروشید و می انبارید
تنها در آتش افروزی است که دریغ ندارید.

کودکان کار، کودکان بیمار، کودکان گرسنه
لحظه لحظه، جان می سپارند،
گریه های مادران یا پدران، خواهران، برادران
اشک های رنج می بارند،
زنان و مردان، جوانان و کودکان،
همه و همه، قربانی بازی قدرت و فساد شمایانند،
و نرم نرمک، با سلاح نوین کشتار جمعی شما، جان می بازند.

هم اینک اما، آمریکا، ثابت کن به من که می فهمی
هم اینک اما، آمریکا، ثابت کن به من که هشیاری
در این سرزمین کیست که برای آزادی جان می بازد؟
بهای آزادی شما را، کیست که می پردازد؟

جنایت، جنایت، باز هم شرارت!
این همه زشتی و پلشتی، آیا برای آزادی ماست یا برای آسایش ما؟
وفاداری به عهد و پیمان، یعنی سودجویی شما در سوداگری؟!
آیا ما اسیران  سرزمین دلیران و دلاورانیم؟
قلب پرتپش و پرخروش ما انسان ها،
مگر از بی تفاوتی ها، ساکت و سنگ شده؟
قلب پر شورش و پرجوشش ما انسان ها،
مگر از بی اعتنایی ها، ساکن و سرد شده؟

هان، ای کودکان جهان، این حق شماست
که نغمه سردهید و آواز بخوانید،
که برقصید و دوان دوان بازی کنید،
تا رویاهایتان بال گشایند و آزادانه پرواز کنند.

هنگامی که انسان های بی گناه جان می سپارند،
روسیاهی و ننگ بر دوش حکمرانان نمایانند،
و اگر سکوت کنیم، شایسته ی سرزنشانیم ما،
و اگر به پا نخیزیم، شریک جنایت پیشگانیم ما،

آه و صد آه ... آمریکا، می دانی که ما دل نگرانیم؟
آه، آمریکا، می فهمی که ما می دانیم و آگاهیم؟
در این وادی ناهنجار، کیست که برای رفاه ما جان می بازد؟
بهای آسایش ما را، کیست که می پردازد؟

ای کودکان جهان، آری این حق شماست
که نغمه سردهید و آواز بخوانید،
که برقصید و دوان دوان بازی کنید،
تا رویاهایتان بال گشایند و آزادانه پرواز کنند.


_______________

سروده ای از مهدی ایزد یار:خور شید می تابد. (The Sun Is Shining)


سروده ای از مهدی ایزد یار:خور شید می تابد
 (The Sun Is Shining)

آنگاه که بودن را نمیدانستم    با وعده های  آسمانی   دیواری در تفکرم  و صلیبی بر یک دست  و 
شمشیری بر دست دیگرم نهادم .... و زمانی که  خون همزادم بر چهره ام پاشید .... ترسیدم      چشمهایم را بستم   و از از پشت پلک هایم   خورشید را دیدم ....... بدنم در تاریکی سیاهی غوطه ور بود . 
من شب را دوست دارم    شب تاریک را . شب از حرکت است و روز نیز از حرکت زمین .. ولی   شب سیاه و تاریک را دوست ندارم .... شب سیاه شبی است طبیعی  ولی شب سیاه  شبی است بد      شبی است  خفقان آور   شبی است که از سیاهی  قلب های بد جریان می یابد    شبی است که آزادی را می خورد   نوشته کتاب ها را از چشمان تو پنهان و دوست داشتن  را  بیمار می کند .
     
خور شید می تابد 

خورشید می تابد 
ولی آسمان  سیاه و تاریک است 

حس نمی کنی 
کسی در کنار تو  ایستاده 
که قطرات نور را 
   با سیاهی قلبش  می دزدد 

           نوشته : مهدی ایزدیار 
       1990/4/27

طرح، نوشته، سروده وخوانش : 
مهدی ایزد یار 
بیست وهفتم مه 199

******
سروده ای از ساسان دانش 

پیشکش به آتنا دائمی؛

آن سو تر

در نگاه، ژاله می روید

و در چهره ی یار شبنم!ـ

لاله و نرگس به میهمانی بنفشه می روند

تا زبان عشق باشند!ـ

تو چشم صبح امید

و من گوش شب!ـ

آنگاه که سکوت فریاد می کند

در تموج گیسوان، پنهان!ـ

صخره ها نشسته بر دامانمورد

در چله ی تابستان

گذر از آوار یخبندان!ـ

جوی ها یخبندان، رودها یخبندان

برگ ها و علف ها در درست

رازها و سازها در توفان

دست ها، پرواز کرد با انگارمندان

گریبان ها، میزبان سرهای دلبندان!ـ

اما تو درخشیدی سرفرازان

رنجیدی با دلی فروزان

ایستادی به درازای زمان

به نام نامی آزادگان

و فریاد پر طنین زنان

چشاندی پیروزی را بر پویندگان

سوسو، چلچراغ شد برای مبارزان

ساسان دانش
سی و یکم می 2017
برابر با 10 خرداد 1396
******


********
***************


کاری از عقاب


@@@@@@@@@


********
********

A song by Kristin Lems

***********





مدت ها پس از خودکشی صادق هدایت، همین چندی پیش در اخبار او خواندم که در ایام نزدیک به آن فرجام تلخ، چندتایی آثار منتشر نشده خود را که نزد این و آن بوده  ازشان می گیرد و با آنچه از این دست آثار پیش خود بوده، یکجا، دریک لحظه بحرانی و خشماگین، می سوزاند، و از آن جمله کتاب یا کتابچه ای بوده است یا نمی دانم چه


***

کارگران جهان، به پاخيزيد 

 سروده ای ازجوهيل، برگردان،  پرتوياران وخوانش علی پيچگاه، طرح: ساسان دانش

طرح، نوشته، سروده و خوانش
 از مهدی ایزد یار ......
 بیست و پنج مارس  2017
طرح از مهدی ایزدیار
ادامه ی مطلب

******

داریوش شیروانی: آهنگ" در تنهایی" ساخته شده برای ویولن و ارکستر تقدیم به کودکان پناهنده

*******************************
******************
**********

باغی هست

 فیلمی از مسعود رئوف

Tom Juravich

UMass, Amherst. 

Professor, Interim Director of the Labor Center

****

ترانه سرا و آهنگساز: جو جنکس

***********

از طرف تمام اعضاء گروه کر بهار به تمام آزادی خواهان در سرتاسر جهان


به امید سوختن تمام قفس ها و رها شدن پرندگان



سروده ی سعید سلطانپور


زده شعله در چمن در شب وطن خون ارغوان ها

تو ای بانگ شور افکن تا سحر بزن شعله تا کران ها

که در خون خستگان دل شکستگان آرمیده طوفان

به آیندگان نگر در زمان بنگر بردمیده طوفان

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را

که لبخند آزادی خوشه شادی تا سحر بروید

سرود ستاره را موج تشنه با آهوان بگوید

ستاره ستیزد و شب گریزد و صبح روشن آید

زند بال و پر ز نو آن کبوتر و سوی میهن آید

گرفته تمام شب شاخه ای به لب سرخ و گرده افشان

پرد گرده گسترد دانه پرورد سر زند بهاران

قفس را بسوزان رها کن پرندگان را بشارت دهندگان را

که لبخند آزادی خوشه شادی تا سحر بروید

سرود ستاره را موج تشنه با آهوان بگوید

**********

*****

گفتمان سیاسی اجتماعی

No comments:

Post a Comment