گفتمان سیاسی اجتماعی
**********************************
Paltalk-->View all--> All Languages--> Iran-->Iran Goftemaan Siasi Ejtemaaee
8 شب اروپای مرکزی - 10:30 شب تهران -2بعدازظهر نیویورک
*********
چهاردهم نوامبر - 24 آبانماهچرا سیاست های اقتصادی کینز در ایران کارساز نیست ؟.کینز که بود و چه میگفت؟ -!سیاستهای مالی -!سیاستهای پولی - .چرا این سیاست ها در ایران دنبال میشوند؟ -مسئله ایران عرضه ی کل است (کل تولید) نه تقاضای کل (مصرف و سرمایه گذاری و هزینه های دولت) آنطور که کینز پیشنهاد میکندمدیریت عرضه ی کل با سیاست هائی که اقتصاد دانان نئولیبرال پیشنهاد میکنند (کم کردن مالیات افراد و شرکت های ثروتمند) در ایران ممکن نیست. کل ساختار تولید باید عوض شود. شورای مرکزی کارگران (تولید کنندگان) باید تولید را برنامه ریزی کند. این امر توسط دولت که نماینده ی سرمایه داران است ممکن نیست. بحران های سرمایه داری با تنظیم نرخ بهره و عرضه ی پول و هزینه های دولت حل نمی شوند
اسلایدهای این برنامه را که بهروز-الف تهیه کرده اند- میتوانید در زیر ملاحظه کنید
کینز
و سیاست هایش در ایران
a. کینز که بود و چه
میگفت
جان مینارد کینز که پدر اقتصاد کلان مدرن نامیده
میشود در سال مرگ مارکس (1883)
بدنیا آمد و مانند مارکس مخالف قانون سه (Say's law) بود. تمام اقتصاددانان کلاسیک به این قانون اعتقاد داشتند اگرچه
خود سه که در فرانسه در قرن هجدهم مشغول ترویج عقاید اسمیت بود هیچگاه از این قانون اسم نبرد.
این قانون
برای اولین بار توسط ریکاردو مورد استفاده قرار گرفت ونام "قانون سه" را
گرفت. بر طبق قانون سه کل آنچه مردم
میخواهند و میتوانند بخرند (تقاضای کل) همیشه برابر کل تولید است(عرضه ی کل). روی این حساب سرمایه دار تمام کالای تولید شده
را میتواند بفروشد و کارگر را بیکار
نمیکند. در حقیقت بخاطر گردش کالاها، عرضه ی کل
همان تقاضای کل بود. سیستم سرمایه داری
هیچگاه در بحران نبود و بیکاری یا تورم ایجاد نمی کرد.
با توجه به خیل بیکاران، مارکس و
کینز به دو دلیل مختلف با این "قانون" مخالف بودند. از دید کینز،عرضه کل و
تقاضای کل یکی نیستند و فقط در یک سطح از تولید (درآمد تعادل) می توانستند برابر باشند و و این سطح از تولید الزاما با تولید حاصله ازاشتغال کامل (ظرفیت سیستم برای تولید) برابر نیست.
وقتی درآمد تعادل از این ظرفیت
بیشتر باشد سیستم رو به تورم می رود و اگر درآمد تعادل از ظرفیت کمتر باشد سیستم
رو به بیکاری می برد.
از دید مارکس، گردش کالا
در دوران سرمایه داری با گردش در ماقبل سرمایه داری فرق داشت. در ماقبل سرمایه داریگردش
به صورت کالا ----پول----کالا بود. یعنی
کالا با کالای دیگر مبادله می شد و پول فقط وسیله ای برای این مبادله بود. در سرمایه داری، اما این گردش به صورت پول---کالا--پول* تبدیل میشد و
و روشن بود که پول اولیه نمی
توانست با پول* برابر باشد.
فرق
این دو سودی بود که سرمایه دار به جیب میزد و بخاطر ان کالای مورد بحث تولید می
شد.
b. سیاست های کینز
تقاضای کل همه ی آن چیزی است که خریده میشود. این شامل کالا های مصرفی(مصرف) و کالاهای
سرمایه ای (سرمایه گذاری) وهزینه های دولت است. اگر صادرات و واردات هم وجود دارند ، صادرات
خالص (صادرات-واردات) را نیز باید به آنها اضافه کرد. مهم است که توجه کنیم که تقاضای کل درآمد تعادل
را تعیین میکند واین یا از درآمد اشتغال کامل کمتر است (که باعث بیکاری میشود)
یا بیشتر(که تورم ایجاد می کند). بطور ساده
و خلاصه تورم وقتی ایجاد میشود که مردم میخواهند بیش از آنچه تولید و وارد می شود
را بخرند.بالعکس اگر مردم کمتر از ظرفیت تولید کالای داخلی را بخرند بیکاری ایجاد
میشود. بطور کلی سیاست های کینزتنظیم
تقاضای کل است. برای همین به انها مدیریت
تقاضا می گویند. تمام سیاست های کینز یکی
از اقلام تقاضای کل را نشانه میروند.
c. سیاست های مالی
در اینجا دولت برای تنظیم تقاضای کل مستقیما هزینه
های دولت را کم وزیاد میکند. یا اینکه با
تنظیم مالیات بر درآمدمقدار درآمدی که برای مصرف باقی می ماند و در نتیجه مصرف را
تحت تاثیر قرار میدهد
.d سیاست های پولی
در اینجا دولت برای تنظیم تقاضای کل نرخ بهره را
مستقیم یا غیر مستقیم تغییر میدهد که سرمایه گذاری را تنظیم کند.
توضیح اینکه وقتی نرخ بهره زیاد شود قرض کردن برای
سرمایه دار مشکل میشود و همچنین سرمایه
دار پول خود را بهجای سرمایه گذاری قرض میدهد
دولت نرخ بهره را مستقیم می تواند تغییر دهد. بانک مرکزی به طور مداوم به بانک های عادی قرض
میدهد و اینها پول حاصل را به مشتریان خود وام میدهند. اگر بانک مرکزی نرخ بیشتری را از بانک های عادی
طلب کند این بانک ها هم نرخ بالاتری را طلب میکنند. دولت همچنین می تواند با کم وزیاد کردن عرضه پول
(نقدینگی) نرخ بهره را بالا و پایین بیرد.
e. چرا سیاست های کینز در ایران مطرح میشود؟
اقتصاد کینز برای مدتها جریان غالب اقتصاد بود (
از اواسط سالهای 1930 تا
اواسط سالهای 1970).
کتاب مشهور او(نظریه عمومی اشتغال و بهره و پول) تاثیرگذارترین
کتاب اقتصاد قرن بیستم محسوب می شود.
اقتصاد کینز هنوز در دانشگاه ها تدریس میشود مضافا بر اینکه برخلاف بسیاری
از اقتصاددانان کینز با مسائل بیکاری و تورم در میافتد و سیاست مشخص ارائه میدهد.
کینز
و سیاست هایش در ایران
a. کینز که بود و چه
میگفت
جان مینارد کینز که پدر اقتصاد کلان مدرن نامیده میشود در سال مرگ مارکس (1883) بدنیا آمد و مانند مارکس مخالف قانون سه (Say's law) بود. تمام اقتصاددانان کلاسیک به این قانون اعتقاد داشتند اگرچه خود سه که در فرانسه در قرن هجدهم مشغول ترویج عقاید اسمیت بود هیچگاه از این قانون اسم نبرد.
این قانون
برای اولین بار توسط ریکاردو مورد استفاده قرار گرفت ونام "قانون سه" را
گرفت. بر طبق قانون سه کل آنچه مردم
میخواهند و میتوانند بخرند (تقاضای کل) همیشه برابر کل تولید است(عرضه ی کل). روی این حساب سرمایه دار تمام کالای تولید شده
را میتواند بفروشد و کارگر را بیکار
نمیکند. در حقیقت بخاطر گردش کالاها، عرضه ی کل
همان تقاضای کل بود. سیستم سرمایه داری
هیچگاه در بحران نبود و بیکاری یا تورم ایجاد نمی کرد.
با توجه به خیل بیکاران، مارکس و کینز به دو دلیل مختلف با این "قانون" مخالف بودند. از دید کینز،عرضه کل و تقاضای کل یکی نیستند و فقط در یک سطح از تولید (درآمد تعادل) می توانستند برابر باشند و و این سطح از تولید الزاما با تولید حاصله ازاشتغال کامل (ظرفیت سیستم برای تولید) برابر نیست.
وقتی درآمد تعادل از این ظرفیت
بیشتر باشد سیستم رو به تورم می رود و اگر درآمد تعادل از ظرفیت کمتر باشد سیستم
رو به بیکاری می برد.
از دید مارکس، گردش کالا در دوران سرمایه داری با گردش در ماقبل سرمایه داری فرق داشت. در ماقبل سرمایه داریگردش به صورت کالا ----پول----کالا بود. یعنی کالا با کالای دیگر مبادله می شد و پول فقط وسیله ای برای این مبادله بود. در سرمایه داری، اما این گردش به صورت پول---کالا--پول* تبدیل میشد و
و روشن بود که پول اولیه نمی
توانست با پول* برابر باشد.
فرق این دو سودی بود که سرمایه دار به جیب میزد و بخاطر ان کالای مورد بحث تولید می شد.
b. سیاست های کینز
تقاضای کل همه ی آن چیزی است که خریده میشود. این شامل کالا های مصرفی(مصرف) و کالاهای
سرمایه ای (سرمایه گذاری) وهزینه های دولت است. اگر صادرات و واردات هم وجود دارند ، صادرات
خالص (صادرات-واردات) را نیز باید به آنها اضافه کرد. مهم است که توجه کنیم که تقاضای کل درآمد تعادل
را تعیین میکند واین یا از درآمد اشتغال کامل کمتر است (که باعث بیکاری میشود)
یا بیشتر(که تورم ایجاد می کند). بطور ساده
و خلاصه تورم وقتی ایجاد میشود که مردم میخواهند بیش از آنچه تولید و وارد می شود
را بخرند.بالعکس اگر مردم کمتر از ظرفیت تولید کالای داخلی را بخرند بیکاری ایجاد
میشود. بطور کلی سیاست های کینزتنظیم
تقاضای کل است. برای همین به انها مدیریت
تقاضا می گویند. تمام سیاست های کینز یکی
از اقلام تقاضای کل را نشانه میروند.
c. سیاست های مالی
در اینجا دولت برای تنظیم تقاضای کل مستقیما هزینه
های دولت را کم وزیاد میکند. یا اینکه با
تنظیم مالیات بر درآمدمقدار درآمدی که برای مصرف باقی می ماند و در نتیجه مصرف را
تحت تاثیر قرار میدهد
.d سیاست های پولی
در اینجا دولت برای تنظیم تقاضای کل نرخ بهره را
مستقیم یا غیر مستقیم تغییر میدهد که سرمایه گذاری را تنظیم کند.
توضیح اینکه وقتی نرخ بهره زیاد شود قرض کردن برای
سرمایه دار مشکل میشود و همچنین سرمایه
دار پول خود را بهجای سرمایه گذاری قرض میدهد
دولت نرخ بهره را مستقیم می تواند تغییر دهد. بانک مرکزی به طور مداوم به بانک های عادی قرض
میدهد و اینها پول حاصل را به مشتریان خود وام میدهند. اگر بانک مرکزی نرخ بیشتری را از بانک های عادی
طلب کند این بانک ها هم نرخ بالاتری را طلب میکنند. دولت همچنین می تواند با کم وزیاد کردن عرضه پول
(نقدینگی) نرخ بهره را بالا و پایین بیرد.
e. چرا سیاست های کینز در ایران مطرح میشود؟
اقتصاد کینز برای مدتها جریان غالب اقتصاد بود (
از اواسط سالهای 1930 تا
اواسط سالهای 1970).
کتاب مشهور او(نظریه عمومی اشتغال و بهره و پول) تاثیرگذارترین
کتاب اقتصاد قرن بیستم محسوب می شود.
اقتصاد کینز هنوز در دانشگاه ها تدریس میشود مضافا بر اینکه برخلاف بسیاری
از اقتصاددانان کینز با مسائل بیکاری و تورم در میافتد و سیاست مشخص ارائه میدهد.
f. تورم در ایران
متاسفانه دو مجموعه متفاوت از داده ها در
مورد تورم در ایران موجود است. منشا یکی
مرکز آمار ایران است و دیگری صندوقبین المللی پول. به نظر من منشا دوم از اعتبار
بیشتری برخوردار است روی این حساب تا حد ممکن از
آمار صندوق بین المللی پولاستفاده شده است. نمودار و جدول زیر تورم در
ایران را از سال 1980(1359) تا 2020 (1399) نشان میدهد.
ماخذ:صندوق بین المللی پول
اولین چیزی که جلب توجه میکند این است که تورم
تغییرات بسیار زیادی کرده است (از 5% تا 50%). حکومت جمهوری اسلامیکه از سیاست های کینزی پیروی می کند بین
تورم و بیکاری گیر کرده است.هر وقت تورم را هدف قرار میدهد اقتصاد به سرعت بهسوی
رکود و بیکاری و قیمت های پایین میرود و تا بیکاری را هدف قرار میدهد قیمت ها سربه
فلک میزنند. البته این هر دو نشاناز همان
بحران سرمایه داری دارند که دران سیستم نمی تواند بین تقاضای کل و عرضه کل برابری
ایجاد کند
متاسفانه دو مجموعه متفاوت از داده ها در
مورد تورم در ایران موجود است. منشا یکی
مرکز آمار ایران است و دیگری صندوقبین المللی پول. به نظر من منشا دوم از اعتبار
بیشتری برخوردار است روی این حساب تا حد ممکن از
آمار صندوق بین المللی پولاستفاده شده است. نمودار و جدول زیر تورم در
ایران را از سال 1980(1359) تا 2020 (1399) نشان میدهد.
ماخذ:صندوق بین المللی پول
اولین چیزی که جلب توجه میکند این است که تورم
تغییرات بسیار زیادی کرده است (از 5% تا 50%). حکومت جمهوری اسلامیکه از سیاست های کینزی پیروی می کند بین
تورم و بیکاری گیر کرده است.هر وقت تورم را هدف قرار میدهد اقتصاد به سرعت بهسوی
رکود و بیکاری و قیمت های پایین میرود و تا بیکاری را هدف قرار میدهد قیمت ها سربه
فلک میزنند. البته این هر دو نشاناز همان
بحران سرمایه داری دارند که دران سیستم نمی تواند بین تقاضای کل و عرضه کل برابری
ایجاد کند
.g بیکاری در ایران
متاسفانه در بسیاری از اوقات بین یک چهارم ویک
پنجم نیروی کار(تعداد افراد بالای شانزده سال که می توانند و می خواهند کار کنند)
در ایرانکار.پیدا نمیکنند. جدول زیر
بیکاری را به صورت درصدی از نیروی کار نشان میدهد. در این جدول همچنین می توان درصد بیکاری زنان
وجوانان (افراد بیش از پانزده و زیر بیست و چهار سال) را دید . نمودار همراه نشان
میدهد که درصد بیکاری در ایران متلاطم است و ثابتنیست. همچنین در صد بیکاری چندین برابر معیارهای
مشابه در کشور های غربی است.
ماخذ داده های بیکاری "سازمان بین المللی
کار" می باشد. لازم به ذکر است که نهایتا ماخذ اصلی همه داده ها که توسط
سازمانهای بین المللیگزارش می شود بانک مرکزی جمهوری اسلامی است. روی این حساب باید در هرگونه استفاده از این
داده ها احتیاط لازم به عمل اید..
متاسفانه در بسیاری از اوقات بین یک چهارم ویک
پنجم نیروی کار(تعداد افراد بالای شانزده سال که می توانند و می خواهند کار کنند)
در ایرانکار.پیدا نمیکنند. جدول زیر
بیکاری را به صورت درصدی از نیروی کار نشان میدهد. در این جدول همچنین می توان درصد بیکاری زنان
وجوانان (افراد بیش از پانزده و زیر بیست و چهار سال) را دید . نمودار همراه نشان
میدهد که درصد بیکاری در ایران متلاطم است و ثابتنیست. همچنین در صد بیکاری چندین برابر معیارهای
مشابه در کشور های غربی است.
ماخذ داده های بیکاری "سازمان بین المللی
کار" می باشد. لازم به ذکر است که نهایتا ماخذ اصلی همه داده ها که توسط
سازمانهای بین المللیگزارش می شود بانک مرکزی جمهوری اسلامی است. روی این حساب باید در هرگونه استفاده از این
داده ها احتیاط لازم به عمل اید..
h. نابرابری درآمد ها در ایران
معیار برابری
درآمد ها که در این مواقع مورد استفاده قرار میگیرد ضریب جینی است. این ضریب نام خود را مدیون آماردان ایتالیائی
(جینی)است. اگر چه محاسبه و تعریف ضریب
جینی پیچیده است ، تفسیر و استفاده از آن بسیار ساده میباشد. این ضریب بصورت "در صد" گزارشمیشود و بین 0 تا 100 درصد تغییر میکند.
صفر
مفهوم برابری کامل دارد و 1 به مفهوم نابرابری کامل است. یعنی هرچه ضریب جینی کوچک تر باشد
برابری بیشتری وجود دارد. نمودارزیر ضرایب جینی ایران از 1985 تا 2016 را با چند کشور دیگر
مقایسه میکند. برای مقایسه آمریکا، آلمان و ترکیه را در نظر گرفته ام . اولین
چیزی که جلب توجه می کند اینست که در آلمان برابری بیشتری از آمریکا وجود دارد --امری که انتظار آن از قبل بود. دوم اینکه در ترکیه و ایراننابرابری بیشتری از آمریکا
موجود است. آخر اینکه ایران از بالاترین سطح نابرابری رنج میبرد. این سطح نابرابری بالا تا سال 2012 ادامهدارد.
مهم است تاکید کنیم که نابرابری مفهومی چند وجهی است و نباید به نابرابری درآمدها خلاصه شود بعضی از انواع نابرابری ( مثل تبعیض) الزامادر نابرابری درآمدها منعکس نمی شوند.
معیار برابری
درآمد ها که در این مواقع مورد استفاده قرار میگیرد ضریب جینی است. این ضریب نام خود را مدیون آماردان ایتالیائی
(جینی)است. اگر چه محاسبه و تعریف ضریب
جینی پیچیده است ، تفسیر و استفاده از آن بسیار ساده میباشد. این ضریب بصورت "در صد" گزارشمیشود و بین 0 تا 100 درصد تغییر میکند.
صفر
مفهوم برابری کامل دارد و 1 به مفهوم نابرابری کامل است. یعنی هرچه ضریب جینی کوچک تر باشد
برابری بیشتری وجود دارد. نمودارزیر ضرایب جینی ایران از 1985 تا 2016 را با چند کشور دیگر
مقایسه میکند. برای مقایسه آمریکا، آلمان و ترکیه را در نظر گرفته ام . اولین
چیزی که جلب توجه می کند اینست که در آلمان برابری بیشتری از آمریکا وجود دارد --امری که انتظار آن از قبل بود. دوم اینکه در ترکیه و ایراننابرابری بیشتری از آمریکا
موجود است. آخر اینکه ایران از بالاترین سطح نابرابری رنج میبرد. این سطح نابرابری بالا تا سال 2012 ادامهدارد.
مهم است تاکید کنیم که نابرابری مفهومی چند وجهی است و نباید به نابرابری درآمدها خلاصه شود بعضی از انواع نابرابری ( مثل تبعیض) الزامادر نابرابری درآمدها منعکس نمی شوند.
فقر در ایران
در
اینجا یک معیار مشخص را برای فقر نمی توانیم ارائه کنیم چون فقر بیش از 10 تعریف دارد.
بعضا عوامل کاملا ذهنی نیز در
برخی تعاریف فقر دخالت دارند.آنچه به آن" خط فقر" می
گویند به معیشت بیولوژیک (مواد غذائی و مسکن) بیشتر توجه دارد و به سهمعوامل اجتماعی کم توجهی میکند. در نتیجه فقر نسبی که به درآمد مردم بستگی دارد از قلم می افتد. اطلاعات مربوط
به خط فقر دردسترس همه نیست و هر کس خط فقر خود را گزارش می دهد
در نتیجه جمعیتی که زیر خط فقر به سر میبرند از یک ماخذ تا ماخذدیگر تغییرات عمده مینماید. سازمانهای جهانی آمار ایران را در مورد فقر گزارش نمیدهند خود رژیم هم این آمار را پنهان میکند. طبققانون مسئولیت تعیین و گزارش خط فقر با وزارت کار و رفاه
اجتماعی است. این وزارتخانه اما بیش از 12 سال است که از این کارسر باز زده است.روی این حساب بهتر است مولفه های فقر
را مورد بررسی قرار دهیم تا دنبال آمار برای معیاری از خود فقر باشیم
تورم را یکی از دلایل اصلی گسترش
فقر در جوامع عنوان کرده اند : زمانی که نرخ مسکن، ارز،
موادغذایی، دارو و
... در کشور افزایش پیدا کند، جمعیت
فقرا نیز بالتبع آن افزایش پیدا می کند. مولفه ی اصلی دیگر نابرابری درآمد
هاست. با نابرابری بیشتر شکاف بین فقیر و غنی عمیق تر شده و تعداد فقرا زیاد تر میشود. بالاخره مولفه مهم دیگر بیکاریست.
رابطه فقر و بیکاری مشخص است و
احتیاج به توضیح ندارد با این سطح از تورم و بیکاری و نابرابری توزیع درآمد بیجا نیست اگر نتیجه بگیریم که فقر بالائی در کشور موجود است.
سیاستهای معمول برای مقابله با فقر
وضع و یا ازدیاد یارانه ها و یا کم کردن مالیات بر درآمد است. گاهی نیز قیمت بعضی اقلام مورد نیاز را که طبقه کم درآمد در تهیه آن با مشکل روبرو می شود کنترل می کنند (مثلا
قیمت مسکن)
در
اینجا یک معیار مشخص را برای فقر نمی توانیم ارائه کنیم چون فقر بیش از 10 تعریف دارد.
بعضا عوامل کاملا ذهنی نیز در
برخی تعاریف فقر دخالت دارند.آنچه به آن" خط فقر" می
گویند به معیشت بیولوژیک (مواد غذائی و مسکن) بیشتر توجه دارد و به سهمعوامل اجتماعی کم توجهی میکند. در نتیجه فقر نسبی که به درآمد مردم بستگی دارد از قلم می افتد. اطلاعات مربوط
به خط فقر دردسترس همه نیست و هر کس خط فقر خود را گزارش می دهد
در نتیجه جمعیتی که زیر خط فقر به سر میبرند از یک ماخذ تا ماخذدیگر تغییرات عمده مینماید. سازمانهای جهانی آمار ایران را در مورد فقر گزارش نمیدهند خود رژیم هم این آمار را پنهان میکند. طبققانون مسئولیت تعیین و گزارش خط فقر با وزارت کار و رفاه
اجتماعی است. این وزارتخانه اما بیش از 12 سال است که از این کارسر باز زده است.روی این حساب بهتر است مولفه های فقر
را مورد بررسی قرار دهیم تا دنبال آمار برای معیاری از خود فقر باشیم
تورم را یکی از دلایل اصلی گسترش
فقر در جوامع عنوان کرده اند : زمانی که نرخ مسکن، ارز،
موادغذایی، دارو و
... در کشور افزایش پیدا کند، جمعیت فقرا نیز بالتبع آن افزایش پیدا می کند. مولفه ی اصلی دیگر نابرابری درآمد هاست. با نابرابری بیشتر شکاف بین فقیر و غنی عمیق تر شده و تعداد فقرا زیاد تر میشود. بالاخره مولفه مهم دیگر بیکاریست.
رابطه فقر و بیکاری مشخص است و احتیاج به توضیح ندارد با این سطح از تورم و بیکاری و نابرابری توزیع درآمد بیجا نیست اگر نتیجه بگیریم که فقر بالائی در کشور موجود است.
سیاستهای معمول برای مقابله با فقر وضع و یا ازدیاد یارانه ها و یا کم کردن مالیات بر درآمد است. گاهی نیز قیمت بعضی اقلام مورد نیاز را که طبقه کم درآمد در تهیه آن با مشکل روبرو می شود کنترل می کنند (مثلا
قیمت مسکن)
i .
نتیجه
در آنچه گذشت نشان
داده شد که در ایران هم تورم و هم بیکاری همزمان وجود دارند و این با هر گونه
تئوری که تقاضای کل را نشانه می روند(مثل کینز، رزا لوکزامبورگ و مالتوس) متناقض است. علت اساسی تورم و بیکاری در عرضه کل (تولید و
ساختار آن) نهفته است. تا زمانیکه سازمان
تولید عوض نشود هرگونه سیاست پولی و مالی برای حل این مسائل محکوم به شکست است و
دولت بین بیکاری و تورم دست و پاخواهد زد.
خود کارگران باید
تولید را بدست گیرند تولید برای مصرف صورت گیرد نه برای سود. شورای
مرکزی کارگران میتواند با برنامه ریزی عرضه کل را با تقاضای کل در اشتغال
کامل برابر سازد
تنظیم یارانه ها و
مالیات ها برای مبارزه با نابرابری و فقر کارساز نیستند چه این سیاستها علل این
مسائل را نادیده می گیرند. در سیستمی
کهمالکیت ابزار تولید خصوصی است سرمایه دار غنی میشود و دستمزدها به سوی ارزش قوه
کارمیل میکنند. به عبارت دیگر علت
نابرابری و فقرطبقاتی است و هرگونه راه حل این مسائل باید ماهیت طبقاتی ان ها را
در نظر بگیرد.
در آنچه گذشت نشان
داده شد که در ایران هم تورم و هم بیکاری همزمان وجود دارند و این با هر گونه
تئوری که تقاضای کل را نشانه می روند(مثل کینز، رزا لوکزامبورگ و مالتوس) متناقض است. علت اساسی تورم و بیکاری در عرضه کل (تولید و
ساختار آن) نهفته است. تا زمانیکه سازمان
تولید عوض نشود هرگونه سیاست پولی و مالی برای حل این مسائل محکوم به شکست است و
دولت بین بیکاری و تورم دست و پاخواهد زد.
خود کارگران باید
تولید را بدست گیرند تولید برای مصرف صورت گیرد نه برای سود. شورای
مرکزی کارگران میتواند با برنامه ریزی عرضه کل را با تقاضای کل در اشتغال
کامل برابر سازد
تنظیم یارانه ها و مالیات ها برای مبارزه با نابرابری و فقر کارساز نیستند چه این سیاستها علل این مسائل را نادیده می گیرند. در سیستمی کهمالکیت ابزار تولید خصوصی است سرمایه دار غنی میشود و دستمزدها به سوی ارزش قوه کارمیل میکنند. به عبارت دیگر علت نابرابری و فقرطبقاتی است و هرگونه راه حل این مسائل باید ماهیت طبقاتی ان ها را در نظر بگیرد.
*****
«من هم نمیتوانم نفس بکشم»
پاییز بود
قطرههای خون را بر کف خیابان دیدم
و لابهلای نیزارهای ماهشهر
موج میزد و
دیدم نمیتوانم نفس بکشم
از بلندای آبی آسمان
تنهای جوان را دیدم
که پاره پاره
بر زمین میافتادند و
نتوانستم نفس بکشم
داس
گندمزاران را
از خون رومینا
رنگین کرد
آری «من هم نمیتوانم نفس بکشم»
«ش.احمدی»
******...رومینا
...دوباره دختری شد کُشته در شب
«من هم نمیتوانم نفس بکشم»
پاییز بود
قطرههای خون را بر کف خیابان دیدم
و لابهلای نیزارهای ماهشهر
موج میزد و
دیدم نمیتوانم نفس بکشم
از بلندای آبی آسمان
تنهای جوان را دیدم
که پاره پاره
بر زمین میافتادند و
نتوانستم نفس بکشم
داس
گندمزاران را
از خون رومینا
رنگین کرد
آری «من هم نمیتوانم نفس بکشم»
«ش.احمدی»
...دوباره دختری شد کُشته در شب
دختر و داس
سروده ای از شهریار دادور
دوباره آن حدیث کهنه نو شددوباره شاخه ی یاسی درو شددوباره تیغه ی داس از کمینگاهبر عشق ِ دختری مُهر گرو شد
دوباره دختری شد کشته در شبدوباره شرحِ عشقی مُرد بر لبدوباره غیرت ِ مردانه گُل کرددوباره میلِ عشقی مُرد بی تب
دوباره رسم آن زنده به گوریبه تکرار آمد از آیات ِ نوریدوباره حُکم مردانه عمل کردبه داسی در شب از شب های کوری
دوباره زن کُشی از در درآمدبه حکم دین ، علاج از خنجر آمدــ که : زن مایملک مرد است و جز اینـ نباشد : چونکه از پیغمبر آمد
دوباره جامعه سرگرم خویش استبه کار و عادت ِ هر روزه بیش استبه عادت بگذرد از قتل یک عشقچو عشق از جانب ِ زن ، ننگِ کیش است
برای زمزمه با خویش در شبنوشتم این ترانه ی گُنگ بر لب :ـ دوباره دختری شد کُشته در شبدوباره میل ِ عشقی مُرد بی تبدوباره تیغه ی داس از کمینگاهبر عشقی شد فرو در ساکت ِ شبدوباره . . .دوباره ....دو......با....ره !
شهریار دادور ـ استکهلم27 می 2020
7 خرداد 1399 *********
*****
دو کار از آیدا پایدار
آیدا پایدار
آیدا پایدار
دو کار از آیدا پایدار
*********************
"موسیقی در مورد " استثمار نیروی کار در طول تاریخ
دیوید روویکس (متولد 10 آوریل 1967) خواننده / ترانه سرا و آنارشیست آمریکایی است. موسیقی وی به مطالبی مانند جنگ عراق 2003 ، ضد جهانی سازی و عدالت اجتماعی می پردازد. اوهمیشه از اجرای ترانه های خود در اعتراضات و تظاهرات حمایت کرده است.
***************
*****
دو کار از آیدا پایدار
آیدا پایدار |
آیدا پایدار |
**************
"موسیقی در مورد " استثمار نیروی کار در طول تاریخ
***************
**********
******************
گفتمان سیاسی اجتماعی
No comments:
Post a Comment