Monday, June 23, 2014

هستی خود و هستی دیگری، اگزیستانسیالیزم و فنومنولوژی با نادر خلیلی

گفتمان سیاسی اجتماعی

28 جون

 _______________________

Paltalk

View all  ---> all Languages---> Iran

Iran Goftemaan Siasi Ejtemaaee 



نادر خليلی، نويسنده

فایلهای صوتی


برای گشودن گره کورهای موضوعات _ مشکلات وپدیدارهای اطراف انسان و اجتماع جهانی اش، دراولین قدم، شناخت آنهاست که ضروری مینماید! نداشتن این شناخت از هستنده ها یا فنومن ها، مسلما در گام بعدی که عمل و پراتیزه کردن تئوریهاست؛ باعث مشکلات بسیار جدی وعمیق خواهد بود. بنابراین فلسفه به نظر من در یک واژه میتواند نمایه ی درونی و برونی اش را نشان بدهد و آن واژه ی « شناخت » است. و اصولا بدون شناخت از فنومنها، نمیتوان درمورد آنها نیز به داوری نشست، نتیجتا عدم شناخت فلسفی از پدیدارها؛ باعث فروریختن تزها و تئوری ها خواهد بود.  طبق روند فلسفه ی" سورن کیرگه گارد " دانمارکی که میگوید: هستی وجود ندارد!  در واقع درپی انکار « هستی خود » و« هستی دیگری » است! وچنین اندیشه ای سرتاسر متافیزیکی میباشد«هستی خود » به عنوان یک پدیده ی مستقل، همواره با « هستی دیگری » درگیر و روبروست_ حاصل این درگیری چیزی جز تاثیر گذاری و تاثیر پذیری نیست! از اینرو مدتهاست که درجستجو و پیوند « آزادی » با فنومن « هستی خود » هستم.

 حاصل کارمن تا این لحظه چنین است که: انسان محکوم به آزادی است! و واقعا اگر خدا یی وجود دارد، انسان آزاد نیست و اگر انسان آزاد است، پس خدایی وجود ندارد. موضوع این است که انسان واجتماع جهانی اش درحال حاضر به صورت یک پدیدار نوین برده ای وسیستم برده داری کنترل کننده اش، به وضوح نمود پیدا کرده است، بایستی چرایی و چگونگی این برده بودن و اسارت را شناخت و فهمید و برایش در عمل کاری کرد_ از اینرو ادامه ی مکتب اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر در شیوه های مکتب" اصالت وجود آمریکایی" و همچنین" پراگماتیسم " در یک بیان ساده و صادقانه و روشن این است که: اگزیستانسیالیسم یعنی انسانیت! اما آنچه پیداست، سیستمهای موجود جهانی در قالب دولت ها و حکومت ها؛ ارزش های راستین هستنده ای به نام انسان و اجتماعش را دقیقا به بی ارزشی تبدیل و در قالب و ساختار یک «اجتماع جهانی سرشار از برده » به نمایش درآورده است.! واین یعنی نبودن یا کشتن آزادی! ولی ما با شناختی عمیق از این وضعیت اسفبار، میدانیم که انسان محکوم به آزادی است و دراینصورت، خدای متافیزیکی کاملا مردود و خدایان دیکتاتور در صدر حکومت ها و دولت های جهان، نهایت تلاششان کشتن آزادی است‼ ما به عنوان « هستی خود » در اصالت واژگانی و در معنایی اصیل و درست، با این سیستمهای موجود؛ در کشاکش و جنگی قرار داریم که دوری کردن از آن، ناشدنی است 

___________________









                     





No comments:

Post a Comment